نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری علوم قرآن و حدیث، دانشکده الهیات و معارف اهل بیت (ع)، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
2 دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث دانشکده الهیات و معارف اهل بیت (ع)، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
3 استادیار گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکده الهیات و معارف اهل بیت (ع) دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
4 دانشیار گروه علوم قرآن و حدیث، دانشکده الهیات و معارف اهل بیت (ع) دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Extended Abstract:
God created man in the most beautiful form, with the healthiest body and the best form; the Holy Qur'an describes human creation with the word ‘Ahsan’ and according to this meaning, there is no defect in his creation. Thus, it is necessary for him to take care of himself and maintain his health, but during his life, he faces diseases and calamities that can be a test for man, an awakening from negligence or atonement for sins. This study, with reference to verses and narrations, while stating the origin and causes of diseases, and treatment of diseasesinvestigates the educational role of diseases for human beings according to the Qur'an. It aims to recognize the educational view of the Quran on diseases, especially with regard to emerging phenomena and diseases such as the prevalence of Coronavirus. The study has used a descriptive-analytical method using . It seeks to answer the following question: Do the Qur'an and hadiths have a view on emerging phenomena such as the corona?
The Place of Man in the Qur'an and its Educational Role
One of the important features of the Qur'an is its educational character as many of its verses are in the position of educating human beings. By contemplating the word of education and the verses that depict the image of a grown man, one can see a human being who has reached the peak of perfection (Shams: 9-10) (Al-Aali: 14) (Fatir: 18). Another reason is that the mission of the prophets is the purification of the self(Al-Imran: 164).
Causes and Diseases according to the Qur'an:
1. Tests: Diseases can be a kind of test for humans. The testing of servants is one of the traditions of God Almighty. “We will certainly test you all with something of fear, hunger, and loss of property, souls, and fruits and give good tidings to those who persevere” (Baqarah: 155). This divine tradition is never closed (Tabatabaei, 2014). The spread of the coronavirus at this rate of infection and death of people could be considered one of the tests of all human beings. It has expenses, it has death, it also needs patience. As such, it could be considered as one of the examples of this noble verse.
2. Awakening from negligence: Some diseases are a factor in getting back a person to the right path and awakening from negligence. Negligence is always one of the causes of falling and one of the obstacles to human development towards happiness and education. It could be very constructive and instructive. God Almighty says: “O man! What has deceived you about your generous Lord?” (Infetar: 6) or says: “We have certainly sent [apostles] to nations before you, then We seized them with stress and distress so that they might entreat [Us]”, (Anaam: 42). There are subtle references in the words of the Innocents.
3. Atonement for sins: Sometimes God Almighty afflicts people with hard or easy accidents, calamities, and diseases in order to eliminate the effects of sins, to wash away part of the sin of sinners in the world before death, by his grace and mercy, so that they will not be afflicted with painful torments in the Hereafter.
Causes of Diseases in the Qur'an
1. Nature: According to the system of cause and effect that governs the universe, if someone does not provide the necessary conditions to face natural disasters and diseases, he becomes vulnerable and subject to accidents and diseases. As the Qur'an says: “Indeed, Allah does not wrong people in the least; rather, it is people who wrong themselves” (Younus: 44).
2. Satan: In the Holy Qur'an, God attributes some ills and diseases to Satan )such as the cause of problems for Prophet Ayyub (AS)(. Because Satan caused difficulties for him, hardship is attributed to him.
Here, the origin of the disease can be attributed to the devil because it tempts and causes his pressure, and it can also be attributed to God. The main cause of such calamities for Ayyub and giving permission to the devil does not invalidate natural causes. Natural causes are along with the causes, not across them (Tabatabaei, 1992, p. 574).
3. Man: Some verses of the Holy Qur'an attribute the origin of sins and diseases to man : “whatever ill befalls you is from yourself’’ (Nessa: 79).
4. God: The Holy Qur'an attributes the creation of everything (good and evil) to God: “Say, ‘All is from Allah” (Nessa: 78).
Based on the above, all the phenomena of the universe can be attributed to different causes;; at the same time, the cause could be attributed to God Almighty.
Results
The results of the present study are as follows:
1. The Holy Qur'an, in general, introduces physical diseases, including what they are called and when they afflict human beings and provides verses in terms of their origin and philosophy of emergence as well as ways to cure them.
2. The Holy Qur'an considers diseases as one of the factors in human education and considers how to deal with diseases and their role in human education.
3. The Holy Qur'an and hadiths have not just limited the illness to physical ones but have also paid attention to psychological aspects.
4. The Holy Qur'an, in accordance with the disease, has given material and spiritual advice for the prevention and treatment making the divine duties lighter for the afflicted
5. Physical illness can have educational and spiritual effects for the patient. Iit is looked at as a type of divine test, it can pave the way for awakening from the neglect and atonement of his sins.. This attitude could bring relief and peace of mind for patients.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
قرآن کتاب بهداشت و پزشکى نیست؛ بلکه کتابى براى تربیت معنوى است و اشارۀ آن به مطالب پزشکى و بهداشتى و علمى به سبب این است که راه خداشناسى را هموار و حس کنجکاوى بشر را تحریک کند تا در زمینۀ علوم تجربى رشد کند و در پى کشف آن برآید. همچنین، اعجاز علمى قرآن را به اثبات برساند و علت مهمتر اینکه به سبب پیوستگى نیازهاى جسمى و روحى و تأثیر آنها بر هم، قرآن لازم مىداند به بهداشت جسمى نیز توجه ویژه کند؛ زیرا در کمال روحى و تربیت او تأثیر دارد؛ بنابراین، قرآن براى تأمین سلامتى و بهداشت جسم مطالبى بیان فرموده است که اگر در حد اعجاز علمى نباشد، قطعاً برخى از آنها جزء شگفتیهاى علمى است. همچنین، در قرآن قوانینی در سه حوزۀ اخلاق، عقاید و احکام برای انسان وضع شده است. بالطبع عمل انسان به قوانین احکام الهی، در سایهسار سلامت جسمانی محقق میشود.
از اینرو، قرآن به بیماری و بیماران توجهی ویژه دارد؛ حتی اجرای برخی از احکام را برای بیماران تخفیف داده و برخی دیگر را ساقط کرده است. در قرآن، منشأ بیماریها گاهی خدا و گاهی شیطان و گاهی انسان عنوان شده است؛ البته با دقت دریافته میشود این نشانۀ تعارض نیست؛ چون شیطان و انسان و خدا در طول هماند. فارغ از اینکه منشأ و علل بیماریها چیست و کیست، جنبۀ تربیتی آن نیز مهم است. نگاشتۀ پیش رو با اشاره به آیات و روایات در پی پاسخ به این سؤال است که آیا قرآن و روایات دربارۀ پدیدههای نوظهوری چون کرونا هم دیدگاه و نظری دارند یا خیر؛ بنابراین، ضمن بیان منشأ و علل و عوامل بیماریها، درمان بیماریها، شفابودن قرآن، به تحلیل و بررسی و نقش تربیتی بیماریها برای انسان ازنظر قرآن و روایات پرداخته است. هدف از نگارش این مقاله این است که دریافته شود قرآن و روایات به بیماریها نگاهی تربیتی در راستای تکامل انسان دارد و انسان مؤمن و مسلمان باید این مطلب را با تمام وجود خود در یابد تا تأثیر مثبت آن را هم بفهمد.
2- بیان مسئله
خداوند، انسان را به زیباترین شکل و با سالمترین جسم و بهترین صورت آفریده است؛ قرآن خلقت بشر را با واژۀ «احسن» مطرح میکند و بر اساس این معنا نقصی در خلقت وی وجود ندارد و لازم است از خود مواظبت و سلامتیش را حفظ کند؛ اما در طول زندگی با بیماریها و بلایایی روبهرو میشود که میتواند برای انسان مایۀ امتحان بیداری از غفلت یا کفارۀ گناهان باشد.
قرآن برای این بیماریها عواملی را معرفی میکند که در این مقاله به آن پرداخته میشود. هدف از نگارش این مقالۀ قرآنی - روایی این است که دریافته شود قرآن و روایات به بیماریها نگاهی تربیتی در راستای تکامل انسان دارد و انسان مؤمن و مسلمان باید این مطلب را با تمام وجود خود دریابد تا تأثیر مثبت آن را هم بفهمد.
3- پیشینۀ پژوهش
بیماریها دارای منشأ الهیاند. این مطلب دارای سابقهای دیرینه در ادیان و ملیتها و قومیتها است. دلیل بعضی از بیماریها در ایران باستان، مانند وبا و طاعون را خشم و قهر خدایان میدانستند و معتقد بودند هرگاه خدایان قهر، تشنۀ خون بندگان خود میشوند یا به قربانی احتیاج دارند، بیماریها را بهعنوان بلای آسمانی نازل میکنند (خدابخشی، 1376: 43). برخیها اهریمنان و دیوان را سبب بروز امراض میدانستند (سامی، 1341: 290). اعراب قبل از اسلام نیز منشأ بیماریها را ارواح شریر و شیاطین و دیوان میپنداشتند و برای اخراج آنها از جسم مریض، به اوراد و دعا توسل میجستند (صفا، 1346: 30).
در زمینۀ بیماریها و نقش تربیتی آن علاوه بر قرآن و روایات و کتابهای طب اسلامی، مقالاتی نوشته شده و همایشهای فراوانی برگزار شده که در زمینۀ بیماریهای جسمی، روحی و روانی مطالبی را بیان کردهاند. کتاب نقش باورهای دینی در رفع نگرانیها نوشتۀ حبیبالله طاهری در 14 فصل نگارش شده است؛ فصل سوم این کتاب، دربارۀ سلامت و بیماری روانی است. در سال 1395 همایش ملی سلامت از دیدگاه قرآن کریم از طرف جهاد دانشگاهی برگزار شد که مقالاتی با عناوین «آرامش حقیقی ازنظر آن»، «انسان سالم ازنظر قرآن»، تأثیر آموزههای قرآن کریم را بر سلامت بیان کردهاند؛ اما با توجه به بیماریهای جدیدی چون کرونا لازم است به این نگاه قرآنی و روایی با دیدگاه جدید، توجه شود و این مقاله با چنین قصدی تدوین شده است.
علاوه بر موارد فوق، نشریۀ الکترونیکی معارف در شمارۀ ویژهای به بیماری کرونا پرداخته است و مقالاتی با عناوین «توحید محوری در بلایا»، «تأملی در بلا از نگاه دین و دنیا»، «کرونا، چالش دین یا علم»، «تمدن غرب در چالشهای کرونا» دارد. همچنین، مقالهای با عنوان «ابتلا و آزمایش در قرآن» چاپ شده است.
4- تربیت
تربیت اگر از «ربا، یربو» باشد، رشدکردن و برآمدن و قدکشیدن و بالیدن را میرساند (ابنمنظور، 1414: ۳۰۵). اگر تربیت برگرفته از «ربی، یربی» باشد، معنایش افزودن، پروراندن، برکشیدن، برآوردن، رویانیدن و تغذیۀ کودک است. تربیت از ریشه «رب، یرب» در معانی پروردن، سرپرستی و رهبریکردن، رساندن به فرجام، نیکوکردن، به تعالی و کمالرساندن، ارزندهساختن، از افراط و تفریط درآوردن، به اعتدال بردن، استوار و متین کردن است. راغب اصفهانی بر آن است که: «تربیت، دگرگونکردن گامبهگام و پیوستۀ هر چیز است تا آنگاه که به انجامی برسد که آن را سزد» (راغب اصفهانی، 1412: ۱۸۴) و بیضاوی، تربیت را «به کمال رساندن و ارزندهساختن اندکاندک هر چیز» دانسته است (بیضاوی، 1408: ۱۰).
5- نفس
واژة نفس 289 مرتبه در آیات متعددی به کار رفته است (المعجم المفهرس، ماده نفس). لغویون برای این واژه معانی متعددی مطرح کردهاند. برخی آن را به معنی روح (فراهیدی، 1409، ج 7: 270) و برخی دیگر به معنی ذات واصل دانستهاند (ابنمنظور، 1414، ج 6: 233). طبرسی، نفس هر چیز را ذات آن میداند، جز آنکه گاهى دنبال نام چیزى، با لفظ «نفس» آن را تأکید میکنند؛ اما با لفظ «ذات» تأکید نمىآورند (طبرسی، 1372، ج 5: 206)؛ چنانکه علامة طباطبایی معتقد است نفس در اصل به معناى همان چیزى است که به آن اضافه مىشود؛ یعنی نفسالانسان به معناى خود انسان است و با این بیان هرجا به کار رود، منظور ازآن، تأکید لفظى است (طباطبایی، 1393، ج 14: 285). منظور ما در این نوشتار همین معنای آخر است که نفس را معادل خود انسان گرفته است.
6- جایگاه انسان در قرآن و نقش تربیتی آن
یکی از امتیازات و ویژگیهای قرآن، شاخصۀ تربیتی است و همۀ آیات آن در مقام تربیت انسان است. از تأمل در واژههای تربیتی و آیاتی که سیمای انسان رشدیافته و تکاملیافته را از جنبۀ استعداد و نیروهای معنوی ترسیم میکند، این رهیافت به دست میآید که سایر واژههای حامل بار تربیتی در ادبیات قرآنی، چهرۀ متربی در حال شدن و روندگی در مسیر کمالیابی و تربیتپذیری را تصویر میکنند؛ حال آنکه دستیافتن به مقام تزکیه، ترسیمکنندۀ سیمای انسان باریافته به قله کمال و ستیغ تربیتیافتگی است (شمس: 9-۱٠). هر کس نفس خود را پاک و منزۀ تربیت کرده است، رستگار شد و آن کس که نفس خود را با معصیت و گناه آلوده ساخت، نومید و محروم شد (اعلی: 14) رستگار شد آن کس که نفس (فاطر: 18) خویش را تزکیه کرد و هر کس به تزکیه و پاکی خویش بپردازد، نتیجۀ آن به خودش باز میگردد.
دلیل دیگر آن است که فرآیند رسالت پیامبران و مهمترین کار ویژه آنان در قرآن، تعلیم و تزکیۀ آدمیان معرفی شده است (آل عمران: 164)؛ خداوند بر مؤمنان منت نهاد نعمت بزرگی بخشید، هنگامی که در میان آنها پیامبری از خود ایشان برانگیخت که آیات او را بر آنها میخواند و آنها را پاک میکند و کتاب و حکمت میآموزد.
7- بیماری در قرآن
بیماری در قرآن، با واژۀ «مَرَضَ»، 24 بار و با واژۀ «سَقَیم» ۲ بار و عبارت «اُولیِالضَّرَر» ۱ بار بیان شده است. در قرآن از زبان حضرت ابراهیم(ع) چنین آمده است: «پروردگار من، کسی است که چون بیمار شوم، مرا شفا میدهد» (شعراء: ۸۰) «ای کسانی که ایمان آوردهاید! اگر بیمار بودید [برای وضو و غسل] بر خاکِ پاک تیمّم کنید» (نساء: ۴۳ و مائده: ۶)؛ «روزه در روزهای معدودی بر شما مقرّر شده است. هر کس از شما بیمار یا در سفر باشد، به همان تعداد از روزهای دیگر روزه بدارد ...» (بقره: ۱۸۴ ـ ۱۸۵). «هر کس از شما بیمار باشد، یا ناراحتی در سر داشته باشد و ناچار شود قبل از قربانی در احرام سر بتراشد، برای کفّارۀ آن باید روزه بگیرد یا صدقه دهد یا قربانی کند» (بقره: ۱۹۶)؛ «بر بیماران گناهی نیست که در جهاد شرکت نکنند» (توبه: ۹۱ و فتح: ۱۷)؛ «مؤمنانی که بدون بیماری و ناراحتی از جهاد بازنشستهاند، با مجاهدانی که در راه خدا با مال و جان خود جهاد کردند، یکسان نیستند. خداوند این افراد را بر نشستگان برتری داده است» (نساء: ۹۵)؛ «بر کسانی که بیمارند، گناهی نیست که هنگام نماز در جنگ سلاحهای خود را بر زمین بگذارند؛ ولی باید مواظب باشند» (نساء: ۱۰۲)؛ «بر نابینا، لنگ، بیمار و بر شما گناهی نیست که از خانههای خود بخورید یا از خانههای پدران ... (نور: ۶۱)؛ «هرچه از قرآن میسّر میشود، بخوانید. [خدا] میداند که در میان شما بیمارانی خواهند بود. پس هرچه از قرآن [برایتان] میسّر شد، تلاوت کنید، نماز برپا دارید، زکات دهید و وام نیکو دهید» (مزمّل: ۲۰). ابراهیم به قوم خود گفت: من بیمار هستم و از حضور در مراسم ناتوانم (صافات: ۸۹)؛ خداوند یونس را در حالی که بیمار بود بر زمین خشکی افکند (صافات: ۱۴۵) و عیسی به اذن خدا پیسی را شفا میداد (آلعمران: ۴۹ و مائده: ۱۱۰).
احکام الهی نیز با لحاظ و براساس سلامت مکلفان وضع شده است؛ بنابراین، اجرای برخی از آنها در زمان بیماری ساقط میشود. روزهگرفتن در ماه رمضان بر مسلمین واجب است؛ اما برای بیماران حرام است (بقره: 182). بعضی به گمان اینکه خوردن روزه مطلقاً کار خوبی نیست، هنگام بیماری اصرار دارند روزه بگیرند؛ بنابراین، قرآن با تکرار این حکم، به این نکته اذعان دارد که روزهگرفتن برای افراد سالم فریضۀ الهی است؛ افطارکردن هم برای بیماران و مسافران فرمان الهی است که مخالفت با آن گناه است (مکارم شیرازی، 1368، ج۱: ۶۲۷).
8- علل و دلایل بیماریها ازنظر قرآن
علل بیماریها و ابتلا به مریضیها و مخصوصاً بیماریهای نوظهور از ناحیۀ خدا به این شرح است:
در حدیثی آمده است که امام علی(ع) بیمار شده بود. جمعی از اصحاب به عیادتش آمدند. عرض کردند: ای امیرمؤمنان، حالتان چطور است. حضرت فرمود: شرّ است. گفتند: این سخن، شایستۀ مثل شما نیست! امام در پاسخ آنان با استناد به آیۀ مذکور فرمودند: «فَالْخَیرُ الصِّحَّةُ وَ الْغِنَى وَ الشَّرُّ الْمَرَضُ وَ الْفَقْرُ ابْتِلَاءً وَ اخْتِبَاراً». بر اساس این، امام، خیر را به سلامتی و بینیازی و «شر» را به بیماری و فقر تفسیر کردند» (مجلسی، 1385، ج81: 309 و مکارم شیرازی، 1368، ج13: 405).
برخی از بیماریها، عاملی برای بازگشت انسان به مسیر درست و بیداری از غفلت است. غفلت، همواره از عوامل سقوط و از موانع تکامل انسان به سوی سعادت و تربیت است و بیشک برای بازگشت و زدودن غفلت و زندهکردن یاد خدا در دلهای مرده، وجود حوادث غیرمنتظره مانند بیماری که با فراز و نشیب همراه است، بسیار سازنده و راهگشا است. خداوند متعال میفرماید: «ما غرک بربک الکریم» چه چیز شما را مغرور کرده است (انفطار: 6)، یا میفرماید «وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِک فَأَخَذْنَاهُمْ بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یتَضَرَّعُونَ» (انعام: 42).
در کلام معصومین(ع) به آثار بیماری اشارۀ لطیفی شده است. آنها در دعاها و احادیثشان به آثار مثبت بیماری و سلامتی از لحاظ تربیتی پرداختهاند. نقل شده است که حضرت موسی(ع) از خداوند بیماری منجر به زمینگیرشدن و سلامتی منجر به غفلت را طلب نمیکرد، بلکه در پی میانۀ آن دو بود؛ یعنی درخواست میکرد گاه بیمار شوم تا شکر تو را بهجا آورم و گاه تندرست باشم و تو را سپاس کنم (دیلمی، 1412، ج1: 42). امامعلی(ع) در دعای خویش میفرماید: «اللهمانی اعوذ بک ... من سقم تشغلنی و من صحه تلهمنی؛ خدایا! به تو پناه میبرم ... از بیماریای که به خویش مشغولم دارد و از تندرستی که به بازی سردرگمم سازد (مجلسی، 1385، ج40: 340).
گاهی خداوند متعال برای از بین بردن آثار گناهان، انسان را به حوادث و بلاها و بیماریهای سخت و آسان مبتلا میکند تا به لطف و کرمش قسمتی از گناه گناهکاران را در دنیا و قبل از فرارسیدن مرگ بشوید تا در جهان آخرت به عذابهای شدید و دردناک گرفتار نشوند (خسروپناه، 1381: 73-76؛ مصباح یزدی، 1387: 167 و مطهری، 1372، ج1: 180). امام علی(ع) بیماری را سبب کاهش گناه (ریشهری، 1394، ج1: 147) و امام رضا(ع) آن را برای مؤمن، مایۀ تطهیر و رحمت معرفی فرمودند (همان).
با توجه به مطالب یادشده، بیماریها، در تمام زمانها و مکانها مخصوصاً در این زمان و با پیدایش بیماریهای نوظهوری چون کرونا هیچ مخالفتی با عدالت و رحمت الهی ندارد؛ بلکه بیماری یا درنتیجۀ بیتدبیری انسان و عدم شناخت علل بیماریها است، یا امتحانی از جانب خدا است، یا باعث بیداری و دوری از غفلت است یا اینکه کفارهای است برای گناهان انسان تا درنتیجه، عذاب گناهان، شخص را در آخرت گرفتار نکند و درحقیقت، بیماری عاملی برای تخفیف عذاب گنهکار در آخرت و تربیت انسان خواهد بود.
امام صادق(ع) در این باره فرمودهاند که: «چه بسیار بیمارانى که درمان بر دردشان افزود و چه بسیار طبیبان عالم و آشنا به دوا و دارویى که مردند و جاهلان به طبابت پس از ایشان دورهاى به زندگى ادامه دادند. زمانی که اجل رسید، نه آن را علم طب سود داد و نه این را جهل به طب در بقاى زندگى و تأخیر اجل ضرری رساند».
9- عوامل بیماریها در قرآن
در قرآنکریم پیدایش بیماریها و بلاها به خداوند، انسان، شیطان و طبیعت نسبت داده شده و هر کدام علت معرفی شده است. آنچه لازم است بدانیم این است که نحوۀ دخالت آنها در پیدایش این بلاها یکسان نیست و نیز نسبتدادن این بلاها و بیماری به خداوند، انسان و شیطان با هم منافاتی ندارند. در ادامه هر کدام از موارد مذکور جداگانه توضیح میشود:
براساس نظام علت و معلول که بر عالم و جهان هستی حاکم است، چنانچه کسی زمینههای لازم را برای رویارویی با حوادث طیبعی و بیماری فراهم نکند، آسیبپذیر و دستخوش حوادث و بیماری میشود. باید توجه داشت برخی بیماریها، نتیجۀ بیتوجهی خود انسانها است و چنین بیماریهایی لازمۀ طبیعتاند و درواقع زمینۀ خسارات و زیان را خود انسانها فراهم میکنند؛ برای نمونه، در جامعهای که بهداشت فردی و عمومی رعایت نشود، ابتلا به بیماری و شیوع آن دور از دسترس و دور از انتظار نیست؛ بهویژه در این زمان که پدیدۀ نوظهوری به نام ویروس کرونا جهان را در نوردیده است و تمام کارشناسان رعایت دستورات بهداشتی خاص را برای مقابله پیشنهاد میکنند. در اینگونه موارد، نمیتوان بیماری را به خدا استناد کرد؛ چون او عادل و مهربان است و به کسی ظلم نمیکند؛ چنانکه قرآنکریم میفرماید: «إِنَّ اللّهَ لا یظْلِمُ النَّاسَ شَیئًا وَلَکنَّ النَّاسَ أَنْفُسَهُمْ یظْلِمُونَ» (یونس: 44)؛ «خداوند هیچ بر مردم ستم نمیکند؛ ولی این مردماند که بر خویشتن ستم میکنند».
خداوند در قرآنکریم برخی از سیئات و بیماریها را به شیطان نسبت میدهد؛ مانند اینکه شیطان «علت معدّه» و زمینهساز وقوع مشکلات برای حضرت ایوب(ع) بود و چون شیطان زمینهساز سختیهایی برای او شده، سختیها به او نسبت داده شده است، نه اینکه علت اصلی و واقعی پیدایش سختیها شیطان باشد؛ بلکه علت اصلی و ایجادکنندۀ سختیها، خداوند متعال است که برای امتحان و بالابردن درجۀ حضرت ایوب به شیطان اذن میدهد تا او و اطرافیانش را وسوسه کند و زمینهساز فشارهایی برای ایوب پیامبر بشود. شخصی از امام صادق(ع) سؤال کرد: بلایی که دامنگیر ایوب شد، برای چه بود؟ امام در پاسخ او جواب مشروحی فرمود که خلاصهاش چنین است:
ایوب به خاطر کفران نعمت گرفتار آن مصایب عظیم نشد، بلکه برعکس، به سبب شکر نعمت بود؛ زیرا شیطان به پیشگاه خدا عرضه داشت اگر ایوب را شاکر میبینی، به سبب نعمت فراوانی است که به او دادهای. اگر این نعمتها از او گرفته شود، او هرگز بندۀ شکرگزاری نخواهد بود! خداوند برای اینکه اخلاص ایوب را بر همگان روشن سازد و او را الگویی برای جهانیان قرار دهد که هنگام «نعمت» و «رنج» شاکر و صابر است، به شیطان اجازه داد بر دنیای ایوب مسلط شود. شیطان از خدا خواست اموال سرشار ایوب، زراعت و گوسفندانش و همچنین، فرزندان او از میان بروند و بنابراین، آفات و بلاها در مدت کوتاهی آنها را از میان برد؛ ولی با این حوادث نهتنها از شکر ایوب کاسته نشد، بر آن افزوده شد! او از خدا خواست این بار بر بدن ایوب مسلط شود و آنچنان ایوب بیمار شود که از شدت درد و رنجوری به خود بپیچد و اسیر و زندانی بستر شود. این نیز از شکر او چیزی نکاست؛ ولی جریانی پیش آمد که قلب ایوب را شکست و روح او را سخت جریحهدار ساخت و آن اینکه جمعی از راهبان بنیاسرائیل به دیدنش آمدند و گفتند: چه گناهی کردهای که به این عذاب دردناک گرفتار شدهای؟! ایوب در پاسخ گفت: به پروردگارم سوگند که خلافی در کار نبوده است، همیشه در طاعت الهی کوشا بودهام و هر لقمۀ غذایی خوردم، یتیم و بینوایی بر سر سفرۀ من حاضر بوده است.
ایوب از این شماتت دوستان بیش از هر مصیبت دیگری ناراحت شد؛ ولی باز رشتۀ صبر از کف نداد و آب زلال شکر را به کفران آلوده نساخت و چون از عهدۀ امتحانات الهی بهخوبی برآمده بود، خداوند درهای رحمتش را بار دیگر به روی این بندۀ صابر و شکیبا گشود و نعمتهای ازدسترفته را یکی پس از دیگری به او باز گرداند و حتی بیش از آن را به او ارزانی داشت تا همگان سرانجام نیک صبر و شکیبایی و شکر را دریابند.
در اینجا پیدایش بیماری به شیطان نسبت داده میشود؛ چون او وسوسهکننده و زمینهساز فشارها است و به خدا هم نسبت داده میشود؛ چون علت اصلی پیدایش این بلاها برای حضرت ایوب و اذندهنده به شیطان برای وسوسه، خداوند است. اوست که اراده کرده است شیطانی موجود باشد و انسانها را وسوسه کند تا انسانها در بوتۀ نقد و امتحان قرار بگیرند و از این رهگذر به تعالی برسند. پس پیدایش بیماری و مصیبتها را میتوان هم به خدا نسبت داد و هم به شیطان و حتی به دشمنان که حضرت ایوب را شماتت میکردند و این تعابیر هیچ منافاتی ندارد، بلکه معنای نسبت در هرکدام متفاوت است.
بعضی از مفسران معتقدند استناد جنون و بیماری به عللی چون شیطان، موجب ابطال علل طبیعی نیست، بلکه علل طبیعی در طول علل غیر طبیعیاند، نه در عرض آنها (طباطبایی، 1412ق، ج2: 574). علامه طباطبایی معتقد است ایوب ابتلای خود به بیماری را به شیطان نسبت داد: «أَنِّی مَسَّنِی الشَّیطانُ بِنُصْبٍ وَ عَذابٍ»؛ و ظاهراً مراد از «نصب» و «عذاب» این است که آنها را به نحوى از سببیت و تأثیر به شیطان نسبت دهد و بگوید شیطان در این گرفتاریهاى من مؤثر و دخیل بوده است. از روایات نیز این معنا بر مىآید.
برخی از آیات قرآن، پیدایش سیئات و بیماریها را به انسان نسبت میدهند: «وَمَا أَصَابَکَ مِن سَیِّئَةٍ فَمِن نَّفْسِکَ» (نساء: 79)؛ «و هرچه از بدی به تو میرسد، پس، از خود توست»؛ به این دلیل که با انتخاب و ارادۀ انسان و متناسب با افعال اوست که این بلاها بر سر انسان میآید و انسان علت پیدایش بیماریهاست؛ اما علتبودن انسان یا از باب علل مُعدّه است؛ یعنی فراهمکنندۀ زمینۀ وقایع است یا از باب علل طولی؛ یعنی علتبودن انسان برای وقایع در طول علیت خداوند است، نه در عرض او و مستقل از او. چنانکه «فقر» و بیماریهایی چون ویروس کرونا را میتوان به خود انسان نسبت داد؛ به سبب اینکه ممکن است تلاش نکرده و تنبلی پیشه ساخته و فقیر مانده یا به بیماری کوید 19 مبتلا شده است و هم میتوان به خداوند نسبت داد؛ چون او اجازه نداده تا ثروت به او برسد و فقر را برای او به دلیل تنبلی انسان مقدر کرده یا برای آزمونش بیماری را ایجاد کرده است.
مسئلۀ مهم این است که پیدایش هر مصیبت و ناخوشایندی و بیماری یک مسئولیت «حقوقی» دارد و یک علت ایجادکننده. درواقع مسئولیت و بار حقوقی سیئات و بیماری به عهدۀ انسان است؛ زیرا انسان با اراده و اختیار خود راهی را رفته که به این منجر شده که خداوند سیئاتی برای او به وجود آورده است؛ اما ایجادکنندۀ این مشکل، خداوند است و پیدایش این مشکل را هم میتوان به خداوند نسبت داد و هم به انسان. به خداوند نسبت داده میشود، چون این مشکل با قدرت و خواست او برای انسان خطاکار ایجاد میشود و به انسان نسبت داده میشود؛ چون با اراده و انتخاب و متناسب با کردار او این مشکل به وجود آمده است (مکارم شیرازی و دیگران، 1374، ج4: 443).
اگر میبینیم قرآن علت حسنات و نیکیها را خداوند معرفی میکند و میفرماید: «ما أَصَابَکَ مِنْ حَسَنَةٍ فَمِنَ اللَّهِ»؛ «هرچه از خوبی به تو میرسد، پس، از خداست». علت سیئات را انسان معرفی میکند. درواقع به سبب این است که قرآن کتاب تربیت است و اهداف تربیتی را هم دنبال میکند و میخواهد از مغرورشدن انسان جلوگیری کند تا نگذارد انسان به سبب اینکه کارهای خوبی انجام داده و مستحق نیکیهایی در زندگی شده است، مغرور شود؛ وگرنه قرآن علتبودن انسان را در پیدایش حسنات هرچند در حد انتخابکننده و ارادهکننده، نفی نمیکند و نقش او را در به وجود آمدن حسنات منکر نمیشود (سبحانی، 1375: 123).
قرآن پیدایش همهچیز (حسنات و سیئات) را به خدا نسبت میدهد: «قُلْ کلٌُّ مِّنْ عِندِاللَّهِ» (نساء: 78)؛ «بگو: همۀ [اینها] از طرف خداست»؛ چون ایجادکنندۀ همۀ عالم و وقایع آن، خداوند متعال است و همۀ حوادث عالم، خوب یا بد، به اذن و اراده و قدرت او صورت میپذیرد و تا او نخواهد و قدرت ندهد، نه شیطان میتوان وسوسه کند و نه انسان میتواند بر صفحۀ هستی وجود داشته باشد تا انتخاب و ارادهای صورت دهد و حسنه یا سیئهای به او برسد. پس همۀ افعالی که در عالم رخ میدهد، به فاعلیت و علیت خداوند است (مطهری، 1372، ج2: 99)؛ چون خداوند بهطور دائم ایجادکنندۀ عالم و موجودات است و با اذن و اجازه و قدرتی که خداوند به موجودات میدهد، این اتفاقات رخ میدهد که بیشتر انسانها به آن «علت طبیعی» میگویند؛ بهطور مثال، طبیعی است سنگ شیشه را بشکند، طبیعی است انسان در مجاورت هوای سرد مریض شود و طبیعی است انسان تنبل، فقیر باشد؛ اما درواقع علت پیدایش همۀ این علل طبیعی خداوند است؛ هرچند مسئولیت حقوقی آنها به عهدۀ انسان و انتخاب او است.
براساس مطالب فوق، همۀ پدیدههای عالم به علل و عوامل مختلفی نسبت داده میشوند و در عین حال، علت آن خداوند متعال دانسته میشود؛ اما نقش و تأثیر هرکدام از عوامل، متفاوت است و در عین حال، این علل متعدد، مانند انسان و شیطان در طول علتبودن خداوند و فراهمکنندۀ زمینۀ علتاند و در این زمینه، هیچگونه تناقضی وجود ندارد.
10- قرآن شفای دردها
آموزۀ شفاجویی از قرآن کریم چیزی از پیش خود ساخته یا سنت مرسوم در فرهنگ عامیانه نیست؛ بلکه حقیقتی است که خداوند رحمان در متن قرآن بدان اشاره کرده است. در این دوران که دوران کروناییسم است و انسان به وجهی از همهجا ناامید شده، لازم است به مبدأ اصلی (انا لله) توجه و از آن مبدأ عظیم طلب شفا کند. تحقق شفا بهوسیلۀ قرآن در تأمین سلامت روان، سلامت جسم و معرفی اصول طبی لازم برای حفظ تندرستی درخور توجه است.
شفابودن قرآن در آیات متعددى مطرح شده است؛ بخشى از آیات چنین است: «وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَاراً؛ و از قرآن آنچه شفا و رحمت است براى مؤمنان، نازل مىکنیم؛ و ستمگران را جز خسران (و زیان) نمىافزاید (اسراء: ۸۲)؛
یا آیه «یَا أیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْکُم مَوْعِظَهٌ مِن رَبِّکُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِى الصُّدُورِ وَهُدىً وَرَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ؛ اى مردم! اندرزى از سوى پروردگارتان براى شما آمده است و درمانى براى آنچه در سینههاست (درمانى براى دلهاى شما) و هدایت و رحمتى است براى مؤمنان» (یونس: ۵۷).
منظور از شفابودن قرآن کریم چیست؟ اگر قرآن کریم شفادهنده است، چگونه شفا میدهد و علت این همه بیماری جسمی چیست؟ پس بیماریهای جسمی چگونه شفا مییابند. با بررسی آیات متقن قرآن کریم دربارۀ شفابودن، نتایج جالبی به دست آمد که گرهگشای بسیاری از ابهامات ذهنی دربارۀ قرآن است.
همانطور که در آیات بالا پیداست، خداوند قرآن را مایۀ شفا و رحمت برای مؤمنان، شفای آنچه در سینههاست و مایۀ هدایت و رحمت برای مؤمنان معرفی کرده و این، نگاه تربیتی قرآن است.
* قال رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله): «أَیُّهَا الناس ... فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَیْکُمُ الْفِتَنُ کَقِطَعِ اللَّیْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَیْکُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ مَاحِلٌ مُصَدَّقٌ وَ مَنْ جَعَلَهُ أَمَامَهُ قَادَهُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ سَاقَهُ إِلَى النَّارِ وَ هُوَ الدَّلِیلُ یَدُلُّ عَلَى خَیْرِ سَبِیلٍ ...» (کلینی، 1407ق، ج2: 599).
واژه «شفاء» به معناى صحت و سلامت است و در مقابل آن، بیمارى، عیب و نقص مىآید. با بررسى ابعاد مختلف انسان دریافته میشود هر فردى دو بُعد جسمى و روحى دارد و هر کدام ممکن است در معرض بیمارى قرار بگیرند؛ بنابراین، بیمارىها به سه نوع اعتقادى، روحى - روانى و جسمى تقسیم میشوند.
1-10- قرآن و درمان بیماریهاى اعتقادى
نزول قرآن در مرحله نخست براى درمان بیماریهاى اعتقادى مردم بود تا آنها را از شرک و کفر و تاریکى، به توحید و اسلام و روشنایى ببرد. قرآن در آیات متعددى هدفش را خروج بشر از ظلمت جهل به نور دانش، از کفر به نور ایمان، از ظلمات ستمگرى به نور عدالت، از فساد به صلاح و از گناه به نور تقوى و در یک کلام تربیت صحیح معرفی میکند. در سورۀ ابراهیم (آیات ۵ و ۱) و مائده (آیات ۱۵ و ۱۴) امراض اعتقادى و قلبى از امراض جسم شدیدترند؛ بنابراین، قرآن شِفا و رحمت است؛ یعنى براى امراض اعتقادى مانند کفر، نفاق و شرک، درمان است و در نفوذ شناخت توحید در قلب، رحمت است.
2-10- قرآن و درمان بیماریهاى روحى - روانی
بیماریهاى روحى و اخلاقى، شباهت زیادى به بیماریهاى جسمى دارند؛ هر دو کشندهاند و نیاز به درمان و پرهیز دارند. قرآن نسخۀ حیاتبخشى است براى آنان که مىخواهند با کبر، غرور، حسد و نفاق به مبارزه برخیزند. همچنین، براى برطرفکردن ضعف و ترس، اختلاف و پراکندگی و وابستگى کامل به مادیات و شهوت، شفابخش است. حضرت على(ع) دربارۀ شفابخش بودن قرآن مىفرماید: «از این کتاب بزرگ آسمانى براى بیماریهاى خود شفا و براى حل مشکلاتتان از آن یارى بخواهید؛ زیرا در این کتاب، درمان بزرگترین دردها است». بهترین دلیل براى اثبات شفابخشى قرآن براى بیماریهاى اخلاقى، مقایسۀ وضع عرب جاهلى با تربیتشدگان مکتب پیامبر(ص) در آغاز اسلام است. چگونه آن قوم جاهل که انواع بیمارىهاى اجتماعى و اخلاقى سر تا پاى وجودشان را فرا گرفته بود، با استفاده از این نسخۀ شفابخش درمان یافتند و چنان قوى شدند که هیچ نیرویى نمىتوانست در برابرشان ایستادگى کند.
برخى از روانشناسان با تحقیق در آیات قرآن دریافتهاند قرآن تأثیر زیادى بر روان انسان مىگذارد. آنان شفابخشى قرآن را با علوم تجربى، مقایسه و نتایج حاصل از آن را با عنوان تأثیر قرائت قرآن بر بهداشت روانى انسان منتشر کردهاند.
آرى! دستورها و توصیههاى قرآن، اثر بسزایى در بهداشت روانى، فردى و اجتماعى دارد؛ تا جایى که مىتوان گفت عمل به توصیههاى قرآن، بالاترین و بهترین نسخهۀ بهداشت روانى است؛ براى نمونه، به برخى از آیات و اثر آنها اشاره مىشود:
مداومت بر قرائت قرآن، نقش مؤثرى در رویارویى با اضطراب دارد. فهم قرآن نیز در مقابله با اضطراب مؤثر است (احسان منش و کریمی، ۱۳۷۶: ۸۸).
نتیجۀ تحقیق بهدستآمده از ۶۰ دختر نشان داد رویارویى میزان اضطراب و گرایش به افسردگى در گروهى که طى ۶ ماه، روزانه دستکم نیمساعت به قرائت قرآن مىپرداختند، بهطور چشمگیرى کمتر از دیگران است (همان: ۷۹).
دمیدن روح امید و دورى از یأس و اثر آن در کاهش افسردگى (یوسف: ۸۷).
دعوت قرآن به صبر و اثر آن در کاهش فشارهاى روانى (بقره: ۱۵۳ و ۱۵۵؛ آل عمران: ۲۰۰).
دعوت قرآن به توکل به خدا و نقش آن در آرامش انسان (احزاب: ۳؛ آل عمران: ۱۵۹).
یاد خدا و آرامش دل (اسراء: ۲۴؛ بقره: ۸۳).
نماز و آرامش روانى (طه: ۱۴).
ممنوعیت تمسخر، استفاده از القاب زشت، جستجوی عیوب یکدیگر، سوء ظن، تجسس و غیبت و اثرات آن بر سلامتى جامعه و شخصیت تربیت افراد (حجرات: ۱۲- ۱۱).
موارد فوق بهطور چشمگیری در پدیدههای نوظهور مانند کرونا به چشم میخورد و راههای معرفیشدۀ قرآنی بهترین مداواست.
به عبارت دیگر، همۀ دستورهاى الهى بهنوعى براى آرامش و تربیت فردى، اجتماعى و رشد و بالندگى فرد و جامعه است (همان: 88).
3-10- قرآن و درمان بیمارىهای جسمى
درست است که قرآن کتاب بهداشت و پزشکى نیست و کتابى براى تربیت معنوى است، ولی به مطالب پزشکى و بهداشتى و علمى اشاره دارد؛ دلیل این مطلب آنست که راه خداشناسى را هموار و حس کنجکاوى بشر را تحریک کند تا در زمینۀ علوم تجربى رشد کند و در پى کشف آن برآید. همچنین، اعجاز علمى قرآن را به اثبات برساند و علت مهمتر اینکه به سبب پیوستگى نیازهاى جسمى و روحى و تأثیر آنها برهم، قرآن لازم مىداند به بهداشت جسمى نیز توجه ویژه کند؛ زیرا در کمال روحى و تربیت او تأثیر دارد؛ بنابراین، قرآن مطالبى براى تأمین سلامتى و بهداشت جسم بیان فرموده است که اگر در حد اعجاز علمى نباشد، قطعاً برخى از آنها جزو شگفتیهاى علمى است.
براى مثال، در قرآن مطالبی دربارۀ بهداشت غذایى، خوردن غذاهاى پاک (بقره: ۱۷۲)، ممنوعیت غذاهاى غیربهداشتى (اعراف: ۱۷۵)، اسرافنکردن در غذا (اعراف: ۳۱)، دورى از گوشت مردار (انعام: ۱۴۵)، گوشت خوک و خوردن خون (بقره: ۱۷۳) و شراب (بقره: ۲۱۹) و غیره ذکر شدهاند.
قرآن کریم دربارۀ بهداشت شخصى نیز دستوراتی دربارۀ وضو، غسل، طهارت لباس، پاکیزگى محیطزیست و ... داده است.
همچنین، مسائل مهمی دربارۀ بهداشت مسائل جنسى در قرآن کریم ذکر شدهاند؛ ازجمله، ممنوعیت آمیزش با زنان در عادت ماهیانه، دورى از زنا، دوری از لواط و استمناء و غیره.
همچنین، عسل و درمان بیماریهاى جسمى (نحل: ۶۹- ۶۸)، روزه و درمان بیمارىهاى جسمى (احزاب: ۳۵) و تأثیر آواى قرآن بر کاهش دردهاى جسمى بعد از عمل جراحى (سوره احزاب: ۳۵).
بنابراین، مطلب اینگونه تحلیل میشود که بیماری کرونا در اثر نادیدهگرفتن دستورات خداوند دربارۀ تغذیه پیش آمده است؛ البته این مطلب یک دلیل در کنار دلایل دیگر در این رابطه است.
11- بیماریهای نوظهور و نقش تربیتی آن با توجه به قرآن و روایات
در نگاه قرآن و روایات اهل بیت(ع)، آنچه ورای بیماریها وجود دارد، دستیابی هرچه بیشتر به تربیت صحیح و محضریت خداوند متعال با ریزش گناهان و تضرع است؛ البته این نگاه، خاص مسمانان نیست و برای کل بشریت است «فیه شفاء للناس». این روزها جامعۀ ما همچون سایر جوامع با بیماری کرونا مواجه شده است. علاوه بر این، سایر بیماریهای فصلی گریبانگیر ملتها شده است؛ به گونهای که کمتر کسی وجود دارد که خود یا بستگان نزدیکشان گرفتار نوعی از بیماری نشده باشند؛ اما از منظر دینی، آنچه ورای بیماریها وجود دارد، دستیابی هرچه بیشتر به محضریت خداوند متعال و تربیت معنوی است. در این نگاه، هر نوع بیماری و گرفتاری همانند برگهای پاییزی که از درخت فرو میریزند، سبب ریزش گناهان از وجود انسان میشوند و او را سبکبال و موجبات تقرب به خداوند را فراهم میکند یا موجب آزمایش انسان میشوند که باز موجب تقرب انسان به خداست.
پیامبر(ص) در این باره در حدیثی زیبا تصریح میفرمایند: «براى مؤمن در مرضش چهار خصلت است: قلم از او برداشته مىشود و خدا به فرشتگان امر میکند برایش بنویسند همان ثوابى که در حال تندرستى انجام میدهد و گناهانش میریزد، آنچنان که برگ درخت میریزد؛ لِلْمَرِیضِ فِی مَرَضِهِ أَرْبَعُ خِصَالٍ یُرْفَعُ عَنْهُ الْقَلَمُ وَ یَأْمُرُ اللَّهُ الْمَلَکَ أَنْ یَکْتُبَ لَهُ نَوَالَ مَا کَانَ یَعْمَلُهُ فِی صِحَّتِهِ وَ تَسَاقَطَتْ ذُنُوبُهُ کَمَا یَتَسَاقَطُ وَرَقُ الشَّجَر» (دیلمی، 1412ق، ج1: 43).
همچنین، امام صادق(ع) در روایتی فرمود «تبِ یک شب، کفّاره گناهان یک سال است؛ زیرا درد و الم آن تا یک سال در بدن باقى مىماند» (صدوق، ۱۴۰۶ق: 192). ایشان در حدیثی دیگر خطاب به یکی از یاران خویش به نام مفضل فرمود: «به خدا سوگند، شما به سبب گناهان در آخرت عقوبت نخواهید شد، بلکه ابتلائات و شدائد در دنیا که به آنها گرفتار مىشوید، کفارۀ گناهانتان خواهد بود» (صدوق، 1385ق، ج1: 297) یا رسول گرامی اسلام(ص) فرمود: «چون مسلمان بیمار شود، خداوند نیکترین کارهایى را که در حال تندرستى انجام میداد، بر او نویسد و همانطور که برگ از درخت فرو ریزد، گناهانش فرو ریزد؛ إِذَا مَرِضَ الْمُسْلِمُ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ کَأَحْسَنِ مَا کَانَ یَعْمَلُهُ فِی صِحَّتِهِ وَ تَسَاقَطَتْ ذُنُوبُهُ کَمَا یَتَسَاقَطُ وَرَقُ الشَّجَرِ» (صدوق، ۱۴۰۶ق: 194).
نکتۀ حائز اهمیت دربارۀ خاصیت اثر بیماری در تقرب به خداوند - که هدف اصلی خلقت انسان و تربیت اوست - رجوع به درگاه الهی است. خداوند تضرع و خاکساری به درگاه خود را در آیه 42 سوره انعام، یکی از نتایج بیماریها و سختیها معرفی میکند و میفرماید: «وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى أُمَمٍ مِنْ قَبْلِکَ فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُون؛ و بهیقین، ما بهسوى امّتهایى که پیش از تو بودند [پیامبرانى] فرستادیم و آنان را به تنگى معیشت و بیمارى دچار کردیم تا به تضرع کشیده شوند»؛ یا در انتهای آیه 48 سوره زخرف دربارۀ بنیاسرائیل میفرماید: «وَ أَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُون؛ و به عذاب گرفتارشان کردیم، امید که (بهسوی من) بازگردند».
این نوع سنت خداوند در برخورد با بیماران، برخوردی کریمانه و از سر رحمت است تا بشر را به فطرت خداجوی خود بازگرداند و از این رهگذر او را تربیت و پاک کند تا بشریت را در راستای برنامههای خویش برای تشکیل آن تمدن نهایی و سرزمین موعود به کار گیرد. هرچند ظاهراً هر نوع بیماری و گرفتاری برای انسان ناخوشایند است، در باطن، دستاوردی تربیتی را به دنبال دارد؛ با این حال، با توجه به اینکه انسانها با حکمت مسائل آشنا نیستند، باید از هر نوع بیماری و گرفتاری به خداوند متعال پناه برند؛ چنانکه برخی بیماریها حاصل فتنهگری دشمنان بشریت است که این امر را در موضوعی مثل کرونا میتوان دید.
1-11- بیماری و سختی، زمینه و ابزار امتحان الهی
درست است که خداوند در نهایت مهربانی و بخشندگی نسبت به بندگان است، اما این موضوع با امتحانشدن ما از سوی حضرت حق منافات ندارد. اگر همیشه مردم در رفاه و آسایش باشند، زندگی یکسانی خواهند داشت و لازم است سختیها و بیماریها باشند تا مشخص شود چه کسی در ایمان خود راستگو و صادق است. هرچند رفاه و سلامتی هم ابزاری برای امتحانهای الهیاند، معلوم است که در شرایط بیماری و سختی به انسان فشار بیشتری وارد میشود.
از امام صادق(ع) چند صفت را برای مؤمنان و شیعیان حقیقی بیان فرمودند؛ ازجمله اینکه فرمودند: «شیعه ما شخصی است که صدای او از گوشش تجاوز نکند»؛ یعنی هر اندازه بر او فشار وارد شد، چه به بیماری و رنجی مبتلا شد یا سختی و تنگی معیشت به زندگی او وارد شد، صدای خود را بلند نکند و جز شکر و فروتنی در برابر خدا نداشته باشد.
در عین حال، آن حضرت ادامه دادند: «شیعه کسی است که بیماری از بدنش بیشتر نرود»؛ به این مفهوم که بیماری و درد او فقط تن خود او را به رنج بیندازد، نه دیگران را. این مطلب به این معنا نیست که ما به کمک و رسیدگی به بیماران نرویم یا آنها از اطرافیان خود درخواست کمک نداشته باشند؛ بلکه این مفهوم را میرساند که کسی که به بیماری دچار شد و بدنش در رنج مریضی افتاد، بنای گله و شکایت را نداشته باشد و تا قدری که میتواند، باری بر دوش دیگران نباشد.
آنطور که امام صادق(ع) فرمودند بیماری و مشکلات، عامل جداشدن خوب از بد یا حتی تبدیل بندههای خوب و بد به یکدیگر است؛ چهبسا فردی مدتها اعمال عبادی خود را بهدرستی بهجا میآورد، اما زمانی با بیماری یا نقصی در اموال و زندگیاش امتحان میشود. این فرد اگر بنای ناشکری بگذارد، در اصل از بندههای خوب خدا جدا شده و به بدان پیوسته است.
در نقطۀ مقابل هم، چهبسا فردی در اوضاع بیماری چنان صبور، شاکر و مقاوم است که نامش در گروه بندگان شایسته و مؤمن خدا نوشته میشود. سایر گرفتاریها و مشکلات هم همین اثر تربیتی را بر زندگی و نامۀ اعمال ما دارند.
توضیح اینکه در همۀ دورانها، امتحانها و بیماریها و بلاهایی روی میدهند که پدیدههای نوظهورند و انسانها از حلکردن و درمان آن عاجزند. زلزله، سیل، فقر، ویروسهای مختلف و در حال حاضر، شیوع ویروس کرونا و بیماریهای دیگر بخشی از این رویدادها است که ناتوانی انسان را نشان میدهد. بهویژه این ویروس که این روزها در دنیا گسترش پیدا کرده است. چه جنگ بیولوژیکی باشد یا خیر، نشانی از قدرت الهی و زمینهای برای امتحان مردم و مهر تأییدی بر ضعف علمی انسان و تشویق در راستای تلاش و فعالیت علمی است.
امام صادق(ع) اشارۀ ظریفی به صبر و بردباری در برابر قضا و قدر و حتی ظلمها دارند؛ البته صبری همراه با پایداری و مقاومت که شیعیان را متحد و زمینۀ رشد و بالندگی آنها را فراهم میکند.
2-11- تفاوت افراد در ابتلا به بیماریها
اینطور نیست که بیماری، تنها گروه خاصی از مردم را درگیر کند؛ نمونه آن همین ویروس کرونا است که فقیر و غنی یا مسئول و مردم عادی نمیشناسد و فراگیر است.
به هر حال، کم نیستند مردمی که در زندگی خود بیماریهای سختی را تحمل میکنند؛ اما درمقابل، گروهی از بیماریهای سخت در امان میمانند یا اگر دچار شوند، دوران بیماری کوتاهی دارند.
این مورد جزو امتحانهای الهی است و به ارادۀ خدای متعال بستگی دارد؛ اوست که میخواهد فردی از بندههای خود را با بیماری امتحان کند و فرد دیگری را با سلامتی.
توجه به این مطلب، مهم است که خداوند متعال هر یک از بندههای خود را به اندازۀ توان و ظرفیت آنها و همچنین، بهقدر ایمان آنها امتحان میکند؛ همانطور که در قرآن کریم میفرماید: «لایُکلّفُ اللّه نفساً الّا وسعها»؛ این امر بهنوعی سنت الهی است که در قرآن کریم به آن تصریح و تأکید شده است.
با مرور زندگی پیغمبران خدا نمونههایی از ابتلای آنها به انواع بیماریها و سختیها دیده میشود؛ چون آنها هم بهعنوان بندههای مؤمن خدا آزموده میشوند و در این موضوع، از سایر مردم مستثنا نبودند. در این مورد امام صادق(ع) در حدیثی فرمودند که: «پارهای از پیامبران به عطش گرفتار میآمدند تا از تشنگی میمردند. عدهای از آنها به برهنگی دچار میشدند تا از برهنگی و سردی زیاد یا گرمی هوا میمردند. گروهی دیگر به امراض و بیماری مبتلا میشدند تا هلاک و تلف میشدند. پارهای دیگر نزد قوم خود میآمدند، آنان را به اطاعت خدا فرمان میدادند و بهسوی توحید الهی دعوت میکردند و با این حال، قوت و غذای یک شب خود را نداشتند که رفع گرسنگی کنند و دست از آنان بر نمیداشتند که سخن آنها تمام شود و گوش به ندایشان نمیدادند تا اینکه دست به کشتار آنها میزدند. راستی که خدای متعال بندگان خود را به اندازۀ قدر و منزلتی که نزد او دارند، آزموده و امتحان میشوند».
12- نگاه ویژه به بیماری نوظهور به نام کرونا
با وجود اینکه یکسال از شیوع و گسترش بیماری کرونا در جهان میگذرد، بیماریی که میگویند ابتدا از کشور چین شروع شد و آن را به عنوان «کوئید ۱۹» میشناسند، خیلی سریع در اقصی نقاط جهان گسترش یافت و تمام کشورها اعم از نهادهای دولتی و غیردولتی و مردم را درگیر خود ساخته و به بحران تبدیل شده است و چهبسا با رعایتنکردن توصیههای ایمنی و خودمراقبتی بهزودی تبدیل به فاجعهای جبرانناپذیر شود. مصیبت زمانی است که این ویروس، همانطور که در این ایام باعث تعطیلی و اختلال در کار آموزش، سیاست، اقتصاد و ... شده و تلفات زیادی از ما گرفته است، چهبسا از آن در تاریخ کشور ما و حتی جهان به فاجعهای بیبدیل تبدیل شود.
توضیح مطالبی در رابطه با این پدیدۀ نوظهور لازم است:
1- بیماری کرونا و رابطۀ آن با امتحانهای الهی
دامنۀ آزمون الهی در همۀ زندگی به وسعت همۀ روزها و همۀ انسانها گسترده است. هر انسانی در هر شرایطی که در این دنیا زندگی کرده، چه در حال رفاه و آسایش و سلامتی بوده و چه در شرایط سختی و تنگی و بیماری، در میدان آزمون خدای متعال قرار داشته است؛ آزمونی که برای اطلاع خداوند علامالغیوب تدارک دیده نشده است؛ بلکه تنها به این سبب انجام میشود تا هر یک از ما انسانها، در روز قیامت و در حالی که در پیشگاه عدالت الهی برای گرفتن پاداش یا مجازاتشدن قرار میگیریم، عذر و بهانهای نداشته باشیم؛ و به این صورت، عدالتی برپا میشود که بر اساس آن، نیکوکاران به پاداش و مجرمان و مفسدان به مجازات میرسند. در این اوضاع میتوان گستردگی بیماری کرونا و ابتلای افراد به این بیماری و آسیبهای اقتصادی و اجتماعی ناشی از آن را هم نوعی آزمایش الهی در نظر گرفت تا نوع واکنش و رفتار هر یک از ما در این بیماریها و بحرانها معلوم شود.
آزمون الهی موضوعی نیست که به عدۀ خاصی از انسانها تعلق داشته باشد؛ حتی پیامبران خدا(ع) هم به اندازۀ ظرفیت و استعداد و ایمان خودشان امتحان میشدند. سختی و رنجهایی که آنها در زندگی تحمل کردند، از آزمونهای ما بسیار بزرگتر و سختتر است. خداوند از همان زمانی که حضرت آدم (ع) را خلق کرد، او را امتحان بزرگی کرد که به خروج او از بهشت منجر شد. بعد از آن، سایر پیامبران خود را هم به شیوههای مختلف آزمود؛ به طوری که حضرت ابراهیم (ع) را با آتش و قربانیکردن فرزندش آزمود و حضرت اسماعیل(ع) را با قربانیشدن امتحان کرد. حضرت یعقوب(ع) را با غصه و دوری از فرزند عزیزش آزمایش کرد و حضرت یوسف(ع) را با دوری از پدر و افتادن در چاه و بردگی امتحان کرد. ابتلای حضرت ایوب(ع) هم با بیماری و سختیها بود و حضرت یحیی(ع) علیه را هم با قربانیشدن آزمایش کرد. حضرت زکریا(ع) را با قتل و حضرت عیسی(ع) را با امری بزرگ آزمود که همان تولد ایشان از مادری بدون داشتن پدر بود.
2- بیماری مؤمنین و شافیبودن خدا
یکی از آسیبهای دینشناسی، نگاه جزئی به بخشی از متون دینی و نادیدهگرفتن بخشهای دیگر است؛ در حالی که شیوۀ صحیح این است که برای نسبتدادن نظریهای به اسلام، باید به تمام آیات و احادیث مرتبط با موضوع بحث توجه کرد، سپس نظریۀ اسلام را در آن موضوع استنباط کرد.
با توجه به مقدمۀ بالا:
قرآن مجید خدا را شفادهنده معرفی میکند: «و اذا مرضت فهو یشفین» (شعراء: ۸۰).
همچنین، در قرآن مجید، حضرت عیسی شفادهندۀ بیماریها معرفی شده است: «ابری الاکمه و الابرص باذن الله» (آل عمران: ۴۹). همچنین، قرآن، عسل را شفادهنده معرفی کرده است: «یخرج من بطونها شراب مختلف الوانه فیه شفاء للناس» (نحل: ۶۹). با تدبر در این آیات این نتیجه به دست میآید که اگرچه شفادهندۀ اصلی خداست، این شفا از مجرای امور معنوی (مانند دعا و توسل به اولیای الهی) و از مجرای امور مادی (مانند عسل) در جهان هستی ظهور مییابد و تجلی پیدا میکند. همچنین، مشخص میشود در دین الهی هم به اسباب مادی شفای بیماری و هم به اسباب معنوی شفای بیماری توجه شده است.
انسان دیندار براساس تعالیم دینی، هم به توکل بر خدا و توسل به پیامبران و اهل بیت(ع) میپردازد و هم سراغ اسباب مادی شفای بیماری (اعم از پیشگیری و داروها) میرود و این دو منافاتی با یکدیگر ندارند؛ زیرا طبق احادیث اهل بیت (ع): «ابی اللهان یجری الاشیاء الا باسباب» (کلینی، 1407ق، ج۱: ۱۸۳)، خداوند با استفاده از اسباب، امور را تدبیر میکند و براساس آیات و احادیث، این اسباب هم شامل اسباب معنوی است هم شامل اسباب مادی.
3- بستهشدن خانۀ خدا و مساجد
«بیتالله» به معنای خانۀ خدا، مکانی است که به دست مؤمنان ساخته شده و محلی برای عبادت و ملاقات معنوی با خداوند است.
مسجد در دیدگاه اسلامی علاوه بر مکان عبادت، محلی برای پیوندهای اجتماعی مؤمنان و تحکیم و انسجام امت اسلامی و سودمندیهای پرشمار دیگری است (صدوق، ۱۴۰۶ق: 14)؛ البته مسجد مهمترین جایی است که مؤمنان میتوانند در مشکلات و سختیها به آنجا بروند و با خدا به راز و نیاز بپردازند و از او کمک بخواهند؛ اما این امر به این معنا نیست که مسجد تنها پناهگاه مؤمنان است و مؤمنان باید در همۀ مشکلات و نیازمندیها به مسجد پناه ببرند و نیز به این معنا نیست که راهکار حل همۀ مشکلات، رفتن به مسجد است. خداوند حکیم، جهان را براساس نظام احسن آفریده و برای هر پدیدهای علت یا علتهایی قرار داده است. شناخت جهان و نظام حاکم بر آن و حرکت براساس اراده و ربوبیت تکوینی خداوند، یکی از جلوههای پرستش و پناهبردن به خدا است. بنابراین، همانگونه که مسجد مهمترین مکان برای حل مشکلات معنوی است، بیمارستان محل درمان دردهای جسمی، مدرسه و دانشگاه محل درمان درد جهل و نادانی، مراکز مشاوره محل درمان دردهای فکری و روانی و به همین طریق، هر نهادی که بشر به الهام الهی برای رفع نیازمندیهای خود پدید آورده، براساس فطرت و الهام الهی بوده و پناهبردن به آن برای رفع نیازهایش، تجلی اطاعت و کرنش در برابر ربوبیت خداوند است.
بستن درهای مساجد به معنای بستهشدن درهای معنویت نیست. همهجای زمین عبادتگاه خدا است؛ همانگونه که همۀ زمانها برای عبادت خدا است و انسان میتواند در همۀ لحظات با خداوند ارتباط معنوی داشته باشد؛ بنابراین، اگر براساس عقل و علم، حضور در مسجد در زمان خاصی صحیح نباشد و به شیوع بیماری بینجامد و مشکلاتی برای دیگران ایجاد کند، رفتن به مسجد براساس حکم دین، حرام و گناه است (مجلسی، ۱۴۰۳ق: 15)؛ زیرا مسجد باید محل ایمنی برای بندگان خدا باشد و هرچیزی که ایمنیبخشی مسجد را برهم زند، گناه و ممنوع است. خداوند، مسجدالحرام و همۀ مساجد را محل ایمنی و آرامش برای مؤمنان خواسته است (بقره: ۱۲۵؛ آل عمران: ۹۷). بستن درهای مساجد، در شرایط خاص، برای حفظ ایمنی مردم لازم است و نهتنها با پناهبردن به خدا منافاتی ندارد، عین پناهبردن به خدا است. همچنین، مساجد باید پاک و پیراسته از هرآلودگی باشند. خداوند در قرآن کریم دردو آیه بهصراحت به حضرت ابراهیم فرمان میدهد خانۀ مرا برای حضور نمازگزاران پاکیزه کن (حج: ۲۵؛ بقره: ۱۲۵).
4- نقش ارادۀ الهی
به اعتقاد مؤمنان و براساس دلایل محکم عقلی و وحیانی، همۀ امور عالم با اراده و تدبیر خداوند صورت میگیرد و هیچ اتفاق کوچک و بزرگی از قدرت و اراده او بیرون نیست. همۀ پدیدههای خُرد و کلان جهان علاوه بر علتهای مادی، علت یا علل معنوی و فرامادی هم دارند. آنچه در محدودۀ علم و قدرت انسان است، شناخت و تسخیر برخی از علل مادی است؛ اما علم و عقل و قدرت محدود انسان، مانع از شناخت و تسلط بر همۀ علتهای مادی و معنوی است؛ ازاینرو، عقل و دین حکم میکنند انسان باید علاوه بر استمداد از علل مادیِ شناختهشده، به علل مادی و معنوی ناشناخته هم توجه کند؛ به همین سبب، دعا و یاریخواستن از خداوند در حل مشکلات مادی و رفع نیازیهای دنیایی، نهتنها امر معقولی است، امر لازم و واجبی است؛ «ادعونی استجب لکم» (غافر: 60).
5- شناخت علل مشکلات و بیماریها با عقل و علم و دین
بدونشک حل مشکلات و رفع نیازهای مادی و معنوی انسان بر شناخت علتها و روشهای صحیحی متوقف است که عقل، علم و دین برای انسان تبیین میکند. عقل، علم و دین هرگز رقیب هم نیستند؛ بلکه مکمل یکدیگرند و راههایی برای شناخت حقایقاند. عقل، علم و وحی هر سه آفریدۀ خدا هستند و خداوند بندگانش را به پیروی از هر سه توصیه فرموده است. در هنگام پدیدآمدن مشکلات و سختیها و بیماریها همانگونه که باید به دین و معنویت پناه برد، میباید از عقل و علم هم یاری طلبید. تاریخ بشر بهخوبی گواه است که عقل و علم تجربی، با همۀ خدماتی که به انسان کردهاند، از حل بسیاری از مشکلات و رفع بسیاری از نیازهای او ناتوان بوده و هستند. انحصار راهحل مشکلات زندگی به عقل و علم، همان عقلپرستی و علمپرستی باطل است.
6- نظام علی و معلولی جهان
جهان مادی، جهانی مبتنی بر نظام علت - معلولی است. در این نظام، هر پدیدهای علتی دارد و هر علتی معلولی را به وجود میآورد. بر اساس این، وجود شرور (یعنی پدیدهها و اموری که هرچند در ذات خود خیر است، میتواند برای بشر مشکلاتی را ایجاد کند)، ضروری است. ماهیت عالم ماده، مقتضی وجود برخی از شرور است و اساساً بدون این شرور تحقق نمییابد. آفرینش انسان در دل این جهان پرتلاطم و آمیخته با شرّها و خیرها برای تربیت استعدادها و کاملشدن عقل و روح آدمی است. تاریخ بشر گواهی میدهد رشد عقلانی، رشد علمی و حتی رشد معنوی - اخلاقی و تربیتی انسان در اثر مواجهشدن با مشکلات، سختیها، نیازها و آرزوهای انسان بوده است؛ بنابراین، وظیفۀ انسانها در هنگام روبهروشدن با مشکلات و شرور و بیماریها، پناهبردن به عقل، علم و معنویت و تلاش برای چیرهشدن بر نابسامانیها است. این امر، انسان را رشد میدهد و کاملتر میکند؛ حتی اگر نتواند بر برخی از آن مشکلات غلبه کند. بسیاری از استعدادهای عقلی، اخلاقی و معنوی انسان در دل همین فرازونشیبها شکوفا میشود. نبود مشکلات یا رفع زودهنگام آن، بدون دخالت انسانها، نهتنها ممکن نیست، اگر ممکن هم باشد، برای انسانها سودمند نیست و ازاینرو، خلاف مشیت الهی است؛ درنتیجه، انتظار استجابت همۀ دعاها و رفع همۀ مشکلات چه با دعا و چه با علم و عقل، انتظاری نادرست و غیرعقلانی است.
نتیجه
در این مقاله با توجه به آیات و روایات، ضمن بیان منشأ و علل و عوامل بیماریها، درمان بیماریها، شفابودن قرآن، نقش تربیتی بیماریها برای انسان ازنظر قرآن تحلیل و بررسی شدهاند. همچنین، این مقاله با هدف شناخت دیدگاه تربیتی قرآن به بیماریها بهویژه با توجه به پدیدهها و بیماریهای نوظهوری چون شیوع ویروس کرونا و پاسخ به این سؤال نگارش شده است که آیا قرآن و روایات دربارۀ پدیدههای نوظهوری چون کرونا هم دیدگاه و نظری دارند. نتایج نشان دادند قرآن، بهطور کلی بیماریهای جسمی را اعم از اینکه چه نامیده شوند و در چه زمانی گریبانگیر بشر شوند، مطرح میکند و به لحاظ منشأ و فلسفۀ ظهور آن و راههای درمان آن آیاتی ارائه کرده است. قرآن بیماریها را یکی از عوامل تربیت انسان میداند و چگونگی برخورد با بیماریها و نوع آنها را در تربیت انسان مؤثر میداند.
علاوه بر مطلب فوق و با توجه به مواردی که در قرآن کریم و روایات حضرات معصومین(ع) بیان شد، این نتیجه به دست آمد که قرآن و روایات، نگاه انسان را به بیماریهای جسمی محدود نکرده است؛ بلکه از گذرگاه بیماریهای جسمی، نگاه او را به امراض روحی و قلبی نیز معطوف کرده است. در مرحلۀ بعد، متناسب با بیماری، توصیههای مادی و معنوی را برای پیشگیری و درمان و تربیت بیان کرده است. همچنین، تکالیف الهی را بر او سبکتر کرده است. درنهایت اینکه بیماری جسمی میتواند آثار تربیتی و معنوی برای بیمار به همراه داشته باشد که اگر با نگاه امتحان الهی به آن نگریسته شود، میتواند زمینهساز بیداری از غفلت و کفارۀ گناهان او شود و برای او خیر داشته باشد؛ همچنین، این نگرش در تسکین و آرامش روحی بیمار و اطرافیان او بسیار مؤثر است.