نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری گروه علوم قران و حدیث دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
2 دانشیار گروه روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
In the current world, the comparative study of religions is one of the ways which provides peace and coexistence and makes the believers of religions closer together. Finding the common notions could be a foundation for the dialog among the monotheistic religions and a background to eliminate the misunderstandings and to reach common point of views. The cornerstone of all the common efforts of the believers to the religions is to reach to an understanding for building a better world where true peace is established.
In this way, the article seeks to verify the notion of positive thinking in the religious resources of Islam and Christianity. In order to understand the foundations of the religious teachings and to provide a better understanding among the believers, then, the article tries to discover the common fundamentals and the opposing points about the positive thinking in these two religions. We firstly try to explain the notion of positive thinking in Islam and Christianity and then to offer the recommended ways in both religions to create and to strengthen this way of thinking. As the different parts of the New Testament is not theologically homogeneous, this collection has been verified and explained in four different parts: Three Gospels (Matthew, Mark and Luke), John's thoughts, thoughts and ideas of Paul and finally the Christian sects and late scholars.
The findings of the survey show that the notion of positive thinking in the monotheistic religions of Islam and Christianity can be traced back by the keyword "Hope". It is only the hope which could finally create the soul of positive attitude and thinking inside the humankind. This hope is accompanied by the prospect and causes the humankind to work hard to reach his/her goals. However, there are some opposing points in these two religions about the basic student, University of Esfahan
[1] Professor, Research Institute of Hawzah and University foundation of this true hope: From the Koran viewpoint, the main foundation of the hope is God (Ensheghagh /6) and the human is obliged to follow his worldly goals in accordance with this foundation as well as faith to God and avoidance of committing sins (Towbeh /71). In other hand, the basic foundation of hope in the Three Gospels (Matthew, Mark and Luke) and the teachings of Paul is the promise of a coming Kingdom.
Although there are some opposing views about the meaning of this as well as the ways to attain this hope, this hope is generally related to the purpose of human life and his/her life hereafter. The Christ, in the John's thoughts, is the source of hope and everybody, believing in God, must also have hope to Jesus Christ. Effects and functions of such hope are strengthening the spirit of love and kindness to others.
Hence, in Christianity, the hope and positive thinking about the future, along with good deeds, reflects different viewpoints. In the other hand, in Koran, this is faith to God and fulfilling the Sharia orders which ignite and strengthen this hope and way of thinking. This is the base that continues nowadays with VilÄya and the love for Ahlulbeit in the Shiite views
کلیدواژهها [English]
مقدمه
در سالهای اخیر، مثبتاندیشی و داشتن نگرشی امیدوارانه نسبت به آینده، بسیار رواج یافته و تحقیقات بسیاری پیرامون آن انجام گرفتهاست. در حوزه روانشناسی، رویکرد روانشناسی مثبتگرا از جایگاه ویژهای برخوردار بوده و بسیاری از محققان روانشناسی مثبتنگر، بهجای توجه صرف به تجارب یا ادراکهای منفی افراد به بررسی سازههایی چون خودکنترلی، تابآوری، معنویت، مثبتاندیشی و ... برای مبارزه با ناامیدی پرداختهاند.(بهاری، 1390: 4) در این زمینه سلیگمن، پیشگام سایرین بوده و معتقد است خوشبختی یا همان زندگی کامل، شامل سه نوع زندگی است که عبارتند از: الف) زندگی شاد و لذتبخش که به هیجانهای مثبت در گذشته، حال و آینده معطوف میشود؛ ب) زندگی با اشتیاق که به توانمندیها و فضیلتهای آدمی مربوط است؛ ج) زندگی با معنا که در آن قصد و هدف و معنایی برای زندگی منظور میشود. سلیگمن معتقد است که وجود این سه نوع زندگی، موجب افزایش خشنودی و رضایت از زندگی و شادی و شادکامی و در نهایت سبب سعادت و خو شبختی فرد میشود.(سلیگمن و همکاران، 1383، ترجمه فروزنده داورپناه: 15)
در میان پژوهشگران اجتماعی نیز، آیندهنگری بسیار حائز اهمیت بوده و تحقیقات بسیاری را بهخود اختصاص دادهاست. ظلم، ستم و بیعدالتیِ عدهای از انسانها توسط عدهای دیگر، همواره خرد انسانی را مشغول این فکر کردهاست که آیا وضعیت بر همین منوال خواهد بود؟ انسانها همواره در طول تاریخ به فراخور خرد و دین خود، در انتظار و آرزومند این بودهاند که بالاخره این مسائل، روزی پایان مییابد. شاید نتوان در میان ادیان و آیینهای موجود، نمونهای را یافت که از امید به آینده و تحولات آن تهی باشد و مستقیم یا غیرمستقیم به اصلاح و بهبود وضع بشر و تحقق آرمانهای وی در آیندهای دور یا نزدیک، نظر نداشتهباشد. از زمره مشترکات ادیان ابراهیمی، امید به فرارسیدن روزی است که بهمنزله نقطه آرمانی و عدالتخواهانه بشر تلقی میگردد. روزی که غلبه نهایی حق بر باطل، بهشکل فراگیرشدن نجات و رهایی انسانها دیده میشود. امید است که انسان دینمدار را تشویق به نیکوکاری و گسترش عدالت در زندگی فردی و اجتماعی مینماید و زمینههای خیرخواهی و امیدواری را در جوامع بسط میدهد.
از سویی دیگر،یافتن مفاهیم مشترک میتواند اساس گفتگوی شرایع الهی و زمینهای جهت رفع سوءتفاهمها و دستیابی به نقاط مشترک باشد. رسیدن به این تفاهم، سنگبنای تلاش مشترک معتقدان ادیان الهی برای ساخت دنیای بهتری است که در آن صلح و آرامش حقیقی برقرار است. از این رهگذر، پژوهش حاضر بر آن است که در پرتو بررسی معنا و مفهوم امید در قرآنکریم و عهدجدید و نیز تفاسیر مرتبط با آنها، مبانی مشترک و مورد اختلاف اسلام و مسیحیت را در موضوع فوق کشف نموده تا بدینوسیله به تعارف مبنایی تعالیم ادیان در راستای تفاهم پیروان ادیان کمک کرده باشد. امید است این پژوهش، راهگشایی برای دستیابی به هدف فوق باشد و زمینه را برای سایر تحقیقات در دو حوزه فوق، فراهمنماید.
1- واژهشناسی
بهطور کلی مفهوم مثبتاندیشی در قرآن کریم از راه کلید واژههایى همچون امید، خوشبینی، رحمت، بشارت، توصیف جلوههای بهشتی و سایر موارد قابل پیگیریاست؛ اما از این میان، کلید واژه «امید»، به دلیل جامعیت و شمولیت آن نسبت به سایر واژگان، تناسب بیشتری با مفهوم مثبتاندیشی داشته و علاوه بر حوزه اعتقادات و باورهای آدمی، به حوزه رفتارها و عملکردهای فرد نیز مرتبط است. بنابراین نوشتار حاضر، مفهوم مثبتاندیشی را در هریک از ادیانتوحیدی، از راه کلید واژه «امید» پیگیری مینماید.
امید ، در زبان عربی، به کلمه «رجا» ترجمه شدهاست. «رجا»، یعنی امیدداشتن و انتظار امری محبوب و پسندیده که اکثر اسباب و موجبات آن نیز، محقق باشد(ابن منظور، 1414؛ ابوفارس: 1349؛ ذیل ریشه کلمه).
در قاموس کتاب مقدس، امید به معنای آرزو و انتظار از برای چیزهای نیک و مقاصد پسندیدهاست(هاکس، 1377: ذیل عنوان امید). در اصطلاح علم اخلاق نیز، به راحتى و لذتى که از انتظار تحقق امرى محبوب، در قلب حاصل مىشود امید مىگویند.(نراقی، 1383ق: 156)
البته مفهوم امید(در لایهی مثبت و منفی)، با کلید واژگان دیگری همچون طمع(تمایل نفس از روی آرزوی شدید به چیزی خارج از دسترس انسان)، أمل(آرزویی که انتظاری طولانی در آن وجوددارد) و تمنی(میل به حصول امری همراه با تقدیر و اندازه گیری آن) نیز، مرتبط است(ابو فارس، 1349: ذیل ریشه کلمه) که در بیان تمایز آنها میتوان گفت: تنها در واژه «رجا» است که فرد امیدوار در راه رسیدن به امیدش، کار و تلاش میکند و موجبات رسیدن به امر محبوب را فراهممیآورد در صورتیکه در سه واژه دیگر، تنها امید رسیدن به امر محبوب را دارد، بدون اینکه خود را برای حصول به آن، آماده و مهیا گرداند(طیب، 1378: 5 و 344؛ میبدی، 1371: 3،462؛ مغنیه، 1424ق: 3، 341).
بنابراین منظور از مثبتاندیشی در نوشتار حاضر، امید مطلوبی است که آدمی را به کار و تلاش برای رسیدن به هدف وامیدارد.
2- مثبتاندیشی و امید در عهدجدید
کتاب مقدس به مفهوم مثبتاندیشی توجه خاصی نموده و برای آن در زندگییک فرد مسیحی، نقش خاصی قائل شدهاست. در کتاب مقدس، از دو کلمه امید و انتظار برای رساندن مفهوم مثبتاندیشی استفاده شده(بلی برای ما مکتوب است که شخمکننده میباید به امید، شخم نماید و خوردکننده خرمن نیز، باید در امیدِ یافتن قسمت خود باشد)(1 قورنتیان ۱۰:9). بنابراین مثبتاندیشی با امید و انتظار بدست میآید، انتظاری که سرمنشأ برکاتی است که آرامش و نجات را در پیدارد. برکاتی که هم در دنیا و هم در آخرت با آدمی است.
از سویی دیگر متکلمان و الهیدانان مسیحی از هفت فضیلت اصلی نام بردهاند: چهار فضیلت انسانی و طبیعی(مصلحتاندیشی، بردباری، اعتدال و عدالت) و سه فضیلت الهیاتی(ایمان، امید و محبت) که این سه فضیلت الهیاتی مستند به عهدجدید است(قربانی،1390: 14). بنابراین مثبت اندیشی در الهیات مسیحی یکی از سه عنصر اصلی شخصیت مسیحی و خداپسندانه را تشکیل میدهد(سه چیز همیشه باقی خواهد ماند: ایمان، امید و محبت)(1قورنتیان13: 13).
یکی از عقاید محوری در عهدجدید آن است که ما انسانها فراخواندهشدهایم که به خداوند، ایمان، باور و امید داشتهباشیم، بر او تکیهکنیم، به او اعتماد بورزیم و تنها به او اطمینان داشتهباشیم. در حقیقت، باور به خداوند و اطمینان به او همراه با عمل به رفتارهای اخلاقی و عقلانی، تضمینی برای بهبود اوضاع زندگی انسان شمردهمیشود(لیون دوفر الیسوعى، 1986م: ذیل رجا). اگر شخصی به فردی اعتماد کند، در اینصورت، طبعا گفتههای او را میپذیرد، خواستههای او را انجام میدهد، به انحای مختلف با او راز و نیاز میکند، امیدوارانه چشم به وعدههایش میدوزد، اتحاد با او را تجربه میکند و... (پلانتینجا، 1381: 33) و این همه، تجلّی واقعی آن اعتماد خواهدبود. از اینرو میتوان گفت: در دیدگاه عهدجدید، امید ریشه در ایمان و اعتماد به خداوند دارد و وصول بدان مشروط به صبر و محبت است.(لیون دوفر الیسوعى، 1986م: ذیل رجا) که امری نسبتا دشوار مینماید؛ زیرا هنگامی که محبت، مبدأ احساسات نفسانی گردید و در باطن آدمی عمیقاً ریشه دوانید، تمایل خاصی را بر میانگیزاند که فرد، داوطلبانه با علاقه و شور فراوان برای انجام کارهای نیک و خدمت به اجتماع آماده میشود. دیگر، عناد و بدخواهی و طغیان و سرکشی، همچنین بدبینی، ناامیدی و افسردگی در افراد ریشهدار نمیشود، بلکه متزلزل و ناپایدار خواهد بود؛ زیرا هیچچیز بهتر از این سرمایهی گرانقدر برای از بین بردن پلیدیهای نفس، توانایی ندارد.
بنابراین تنها مثبتاندیشیای که ریشه در اعتماد به خداوند دارد، میتواند به کل حیات و زندگی انسان تحرک و پویایی بخشد و او را بهسوی آیندهای سعادتمند که تمامی بشریت بسوی آن خوانده میشوند، سوق دهد(ایمان خود را حفظ نمایید؛ زیرا اگر چنین کنید، همیشه با خدای پدر و فرزندش، رابطهای نزدیک خواهید داشت و زندگی جاوید که او وعده داده است، نصیب شما خواهد شد)(1یوحنا2: 25-24)
اما اگر شخص نسبت به آینده، بدبین و منفینگر باشد، عوامل ناراحتی در کانون جانش نفوذ میکنند و او را دچار یأس و خودباختگی میسازند. کسی که بدبین بوده و از سرمایه امید بهرهای ندارد، در برابر عوامل نامساعد طبیعت بهراحتی آسیبپذیر است و بدلیل نداشتن پشتوانهای محکم چون ایمان، خود را اسیر طبیعت و محکوم قوای قهار آن میداند و اگر در نخستین صحنه نبرد با مصائب و دشواریها عقبنشینی نکند، سرانجام در نقطه مخوف حمله امواج خروشان حوادث روزگار، در گرداب ژرف و عمیقی فروخواهدرفت. چنین فردی هرگز برای محبت به دیگران، انگیزهای نخواهد داشت و هیچ تلاشی برای رفع نواقص و کمبودیهای دیگران نمیکند و بزودی در باتلاق ناامیدی و افسردگیِ همیشگی سرنگون خواهدشد. اما آنکه مثبتاندیش بوده و متکی به امیداست، با استمداد از نیروی ایمانش، معتقداست رنجهای خارج از اختیار انسان، از جانب پروردگار مهربان و برای تطهیر قلب و تهذیب روحش مقدر گردیده، بههمین دلیل هرگز اجازه نمیدهد که مصائب و مشکلات، قدرت روحی او را فلج کنند، بلکه در هر شرایطی متانت خود را همچنان حفظ خواهد کرد و کشتی وجود خود را در هر حادثهای با استمداد از نیروی لایزال الهی،به ساحل آرامش و صفا و موفقیت و سعادت میرساند و حتی با سنگینی بار رنجها، کامیابیها و لذتهای روحی او افزایش خواهدیافت. چنین فردی با گسترش محبت و نیکی میان مردم و تلاش برای خوشبختی آنها، نفس امید را رشد میدهد و با خیرات و برکات اخلاقی و عملی آنرا اعتلا میبخشد.
البته مفهوم مثبتاندیشی و داشتن نگرش مثبت به آینده، در عهدجدید، با مفاهیم و اصطلاحات دیگری نظیر «ملکوت»، «نجات»، «رستگاری»، «آمرزیدگی» و «منجیگرایی» نیز، پیوند یافتهاست؛ بهگونهای که هنگام بحث در زمینه مثبتاندیشی، خواه ناخواه از دیگر مفاهیم نیز، سخن به میان میآید که بنا به گنجایش پژوهش، هریک از مباحث فوق، تبیین گردیدهاست. در واقع، زمینة اصلی مثبتاندیشی، هم به وجه روحی و آرمانخواهی بشر باز میگردد و هم به تعالیم و آموزههایی که در متون دینی ادیان الهی انعکاس یافتهاست.
استناد اصلی ما در این قسمت، متن عهدجدید و برخی از آثار معتبر محققان غربی در این زمینهاست که در چهاربخش مجزا ارائه گردیدهاند: اناجیل سه گانه(متی، مرقس و لوقا)، تفکرات یوحنا، اندیشههای پولس و فرقههای مسیحیت و اندیشه علمای متأخر. علت این تقسیمبندی نیزآن است که این مجموعه(عهد جدید) به لحاظ الهیاتی،یکنواخت نیست. درواقع، از این مجموعه دو نظام الهیاتی کاملا متفاوت را میتوان برداشت کرد: الهیات سه انجیل متی، مرقس و لوقا که اناجیل همنوا خوانده میشوند و نیز برخی از نوشتههای دیگر، همگی همسو با تعالیمیهودیت و عهدقدیماست. در این بخش، عیسی، مخلوق خدا و بنده او و یک انسان صرف است که از طرف خداوند به پیامبری مبعوث شدهاست. مطابق این بخش، از آنجا که سقوطی رخنداده، آدمی به هدایت و راهنمایی نیاز دارد نه منجی آسمانی. اما در بخش دیگر از عهدجدید، وضعیت آدمی بهگونهای است که حتما به موجودی آسمانی نیاز دارد که به زمین بیاید و خود را فدا کند تا نجات را برای او تسهیل نماید. بنابراین در این بخش، عیسی، موجودی الهی و غیر مخلوق و ازلی است که جسم گرفته تا با رنج خود، انسان را از وضعیت اسفبار خود نجاتدهد و امید را در او ایجاد نماید(استید، 1380: 192).
الف) اناجیل سهگانه همدید(متی، مرقس و لوقا)
اناجیل سه گانه یا همنوا(متی، مرقس و لوقا) حاوی تعالیم عیسی(ع) پیرامون القای روح امید و نگرش مثبت، نسبت به آینده در میان مردم است. اساسیترین محور امیدبخشیا متعلق اصلی مثبتاندیشی در این تعالیم، که در راستای تکمیل امید شریعتیهود نیز میباشد، وعده فرارسیدن ملکوت است که مرتبط با هدفمندی حیات بشر و در راستای زندگانی اخروی اوست. در انجیل متی آمده: (هرگاه بهخاطر من، شما را ناسزا گفته و آزار رسانند و به شما تهمت زنند، شاد باشید. بلی، خوشی و شادی نمایید؛ زیرا ملکوت نزدیک است)(متی5: 12-11). در جایی دیگر، علاوه بر آنکه سختیها، آزمایش ایمان شمرده میشود، امیدوار بودن، نوعی شرکت در رنج و زحمت مسیح تلقی میگردد: (ای عزیزان! از آزمایشها و سختیهایی که گریبانگیر شماست، حیران و متعجب نباشید و فکر نکنید که امری غریب بر شما واقع شده است؛ زیرا این مصائب برای آزمایش ایمان شماست. امیدوار باشید که به این طریق میتوانید در رنج و زحمت مسیح، شریک شوید و در روز بازگشت پرجلال او(ملکوت)، امید شما کامل خواهد شد)(1پطرس4: 13). بههمین دلیل عیسی(ع) یکی از اهداف رسالت خود را بشارت به قرب ملکوت اعلام میدارد و از مردم میخواهد که برای وارد شدن به ملکوت و دستیابی بدین امید والا، تلاش کنند.
این ملکوت که در اناجیل سهگانه، بسیار تکرار شده، گاه به خداوند اسناد داده میشود و از آن خداست(متی، 4: 17)، گاه ملکوت آسمان(متی، 5: 3) و گاه نیز ملکوتِ خود عیسی مسیح است(متی، 16: 28). البته ملکوت، معانی گوناگونی دارد: آسمان، یعنی ارتباط با عرش و ملأاعلی(متی، 5: 17-19)، رجعت ثانوی مسیح(متی، 16: 27) و.... اما از آنجا که حقیقتی روحانی است و تنها بهواسطه ایمان میتوان بدان رسید(لیون دوفر الیسوعى، 1986: 371)، از اینرو بخش عمده معنای آن، در اناجیل سهگانه، واقع در عالم غیب است که تنها با بصیرت قابل مشاهده است(استید، 1380: 193).
اما مسئله مهم در شناخت روح امید و مفهوم مثبتاندیشی، توجه به وقایع ملکوت در اناجیل است که بیشتر به زبان تمثیل بیان گردیدهاند و شامل جدایی خوبان از بدان در آخرالزمان(متی، 13: 24-30؛ 13: 43-36) و دادن جزای انسانها مطابق با اعمال ایشان(متی، 18: 23-35) میشود. از نشانههای وقوع ملکوت در وجود عیسی(ع)(لوقا 11: 32 -29)، معجزاتی بود که توسط او همراه بیان آن نشانهها، رخ میداد؛ زیرا بهدنبال آن، تسلط ابلیس از بین میرفته و ارواح ناپاک خارج میشدهاند(متی، 12: 28-27). پس وظیفه یک شخص مسیحی است که بدان امید و ایمان داشته باشد تا هدایت شود.(مرقس، 1:15)
اما در بیان چگونگی رسیدن به این امید(ملکوت) و در جریان آمادهسازی مردم جهت وقوع آن، حضرت عیسی(ع) اولین چیزی که از مردم میخواهد این است که از گناهان گذشته توبه و بسوی خدا باز گردند(از گناهان خود توبه کنید و نزد خدا بازگشت کنید، زیرا ملکوت خدا نزدیک شده است)(متی، 4: 17). دیگر آثار چنین نگرشی عبارتند از: پاکسازی خویشتن(1، پطرس4: 7)، خویشتنداری و پرهیز از گناهان(متی، 18: 5؛ پطرس، 1: 14-13)، تواضع و فروتنی(متی، 18: 4)، عدم دلبستگی به مظاهر زندگی دنیوی(متی، 19: 23)، رهایی از شهوات و خوشگذرانیهای گناهآلود(تیطوس، 2: 12)، بهرهمندی از صفات و مظاهر الهی حضرت عیسی(ع)( پطرس، 1: 4) و... . همچنین امیدواربودن و داشتن نگرش مثبت به زندگی و آینده، آدمی را بهسوی صبر(یعقوب، 5: 9-7؛ متی، 5: 12)، ارتباط با خالق(دعا)(یعقوب، 5: 16) و نیز ارتباط با خلق(محبت) سوق میدهد(پطرس، 4: 9-7؛ لوقا، 6: 35). از اینرو برای آدمی همچون لنگری است که به هنگام هجوم طوفانهای سهمگین زندگی، او را ثابت و استوار نگه میدارد و در پرتو ایجاد و تقویت روح امید در نهاد انسان، نشاط و طراوتی عمیق و راستین، سراسر زندگانی آدمی را در بر میگیرد: (خداوند به ما وعده کمک داده و در مورد آن، قسم نیز خوردهاست. پس ما میتوانیم در مورد این دو عامل، وعده و قسم، امید داشتهباشیم... امید کاملی که ما به نجات خود داریم، برای جان ما همچون لنگری است نیرومند که به هنگام طوفانها ما را ثابت نگه میدارد و رابطه ما را با خدا حفظ میکند... مسیح جلوتر از ما وارد این جایگاه شده تا در مقام کاهن اعظم، همپایه ملک صادق، برای ما شفاعت کند)( عبرانیان، 7: 20-18).
ب) تعالیم یوحنا پیرامون امید و القای نگرش مثبت نسبت به آینده
امید به خداوند و انتظار بازگشت بهسوی او یکی از مهمترین تعالیمیوحنا جهت القای روح امید و خلق نگرش مثبت نسبت به آینده در میان مردم است(خاطرتان آسوده باشد. شما که به خدا امید دارید به من نیز امید داشته باشید. نزد پدر من خدا، جا بسیار است. من میروم تا آنجا را برای شما آماده کنم وقتی همه چیز آماده شد، باز خواهم گشت و شما را خواهمبرد تا جایی که من هستم، شما نیز باشید)(یوحنا، 14: 3). بنابراینیوحنا همواره میکوشد تا از طریق تقویت روح امید در میان مردم، ایشان را به زندگی جاوید و برخورداری از مزایای آن رهنمون سازد. اما نکته حائز اهمیت در تعالیمیوحنا آن است که مسیح، عامل ایجاد امید است و هرکس به خداوند امید دارد، باید به مسیح نیز امید داشته باشد. در بخشی از انجیل او چنین آمده: (خواست خداوند چنین است که هرکس فرزند او را دید و به او ایمان آورد و امید بست، از همان وقت زندگی جاوید بیابد و من در روز قیامت او را زنده کنم)(یوحنا6: 40-39). این عبارت یوحنا میرساند که مسیح، سرچشمه امید برای تمام موجودات زنده است چراکه با امیدداشتن به او، زندگی جاوید و آرامش ابدی از همان لحظه برای آدمی هویدا میگردد(شهادت خداوند این است که او به ما حیات و زندگی جاوید عطا کرده و این حیات در فرزند او، عیسی مسیح است. پس روشن است که هرکس، مسیح را دارد به این حیات، از هماکنون دسترسی دارد اما هرکه مسیح را ندارد، از این حیات بی بهره خواهد ماند)(1یوحنا5: 13-11)(میلر، 1319: 3). در حقیقت حیات بخشی مسیح به تمام موجودات به مفهوم فدا و واقعه رستاخیز او از مردگان اِتکا دارد که برای نجات مردم، به صلیب آویخته شد و مجازات گناهان بشر را تحمل نمود(اول یوحنا4:9، رومیان 5:8، اول قرنتیان 5:7، میلر، 1953م: 28). این فداکاری او، نوعی تقارن و توازن با حیات بخشیدن به ایمان داران و ایجاد امید دوباره در ایشان دارد(والوورد، بی تا: 167).
اما از آثار و کارکردهای چنین امید و نگرشی، تقویت روح محبت و احسان به سایرین است: (اگر به خداوند امید داریم و او را دوست میداریم، باید حکم او را نیز اطاعت کنیم و حکم او از ابتدا این بوده که به یکدیگر محبت نماییم)(2یوحنا: 6). به همین دلیل کسی که به مسیح امید دارد، محبت او به سایرین نیز، بیشتر و کاملتر میشود (یوحنا3: 19) و در روز داوری، نه تنها بدبین، ناامید و شرمنده نخواهد بود بلکه با روحی سرشار از امید در پیشگاه او حاضر خواهد شد(1یوحنا4:18-17) در حالیکه کسانی که به او امید ندارند و منفی نگر و بدبین هستند، چون به خداوند که فرستاننده اوست امید ندارند، از همین اکنون در محکومیت و تاریکی بسر میبرند و فرجامی جز تباهی و ناامیدی نخواهند داشت(1یوحنا3: 14).
ج) تعالیم پولس پیرامون امید و القای نگرش مثبت نسبت به آینده
در تعالیم پولس، محور اساسی تمامی تعالیم و نیز متعلق اصلی امید و روح مثبتنگری، فرارسیدن ملکوت و دستیابی به آرامش ابدی و حیات جاودان است با این تفاوت که در کلام پولس، مالکیت ملکوت تنها از آنِ خداوند نیست، چنانکه از آنِ مسیح هم نمیباشد، بلکه ملکوت برای هر دو، یعنی خداوند و مسیح است(محمدیاسین، بیتا: 148). به همین دلیل امید به آن، تنها راه نجات آدمی محسوبمیگردد.
اما پولس ماهیت و چیستی ملکوت را بدینگونه بیان میکند: (هدف زندگی ما مسیحیان، خوردن و آشامیدن نیست، بلکه بهرهمندشدن از نیکی، آرامش و شادی است که روحالقدس عطا میکند)(رومیان، 15: 17). از اینرو ملکوت مکانی است که خدا آن را برای کسانی که ویژگیها و صفات وارثین ملکوت را در خود رشد دهند، آماده نمودهاست. در واقع آنچه را که پولس از ویژگیهای ملکوت به عنوان مکان ذکر میکند، همان صفات بهشتی است که خداوند برای بندگان مؤمن خود آماده ساختهاست. شاید معنای اصلی ملکوت در کلام پولس، همان مُلک و مملکت باشد که از آن خداوند و عیسی مسیح(ع) است و از دیگر معانی ملکوت که در اناجیل ذکر شده، سخنی به میاننمیآورد.
از سوی دیگر، از منظر پولس، خداوند که سرچشمه تمامی امیدهاست(قرنتیان، 13: 11) برای نجات انسان گناهکار و دخول او در ملکوت، چارهای ندید جز آنکه خود را بهصورت عیسی مجسم کند تا بتواند مستقیما به هدایت و ارشاد انسانها همت گمارد و خانه امید آنها را از نو پایهریزی کند. البته رسیدن به این هدف، فرایندی است که نظم و روش ویژهای دارد و باید مراحل زیر طی شود: 1- برگزیدگی: طبق نظر پولس، خداوند به سبب محبت خود نه نیکی بندگان، برخی از مردم را جدا ساخته و آنها را برای حیات ابدی معین فرمودهاست(واتسون و دیگران، 1298: 137)؛ زیرا در پیشگاه او همه فاسد و گناهکارند(رومیان3: 24-23؛ رومیان، 11: 7-6)(تیسین، بیتا: 245). 2- دعوت: هدف از دعوت الهی این است که ما انسانها از گذشته خود توبه کنیم(اعمال، 2: 38) و به خداییگانه ایمان بیاوریم(رومیان،10: 9) و تنها به او امید داشته باشیم تا در سایه این دو، اصلاح شده، کارهای خوب انجام دهیم و به نجات و رستگاری برسیم. خداوند با عمل پرفیض خود، از مردم میخواهد نجاتی را که در مسیح است با ایمان قبول کنند. او از همه دعوت میکند، اگرچه میداند که عدهای آن را نمیپذیرند(خاچیکی، 1982م: 93). 3- تجدید حیات: با قبول دعوت الهی و داشتن امید و نگرش مثبت نسبت به او، روحالقدس در قلب انسان حیات نویی را میدمد(1قرنتیان، 15: 51) و تجدید حیات رخ میدهد(هورن، 1361: 82)، یعنی نفس بعد از آن، به جای تمایل به شرارت و بدی، به قداست متمایل گشته، حیات الهی در او متبلور میگردد(الامیرکانی، 1888م: 2، 330) و عادل شمرده میشود(تیسین، بیتا: 261). در نتیجه، شخص عضو جدیدی از اعضای خانواده خدا و فرزند او میگردد(خاچیکی، 1982م: 97؛ فرلای، 1361: 82) و با جسمی تازه که فناناپذیر و از بین نرفتنی است(بدنی آسمانی) وارد ملکوت خداوند میشود و شایستگی زندگی جاوید را پیدا میکند(1قرنتیان، 15: 50) و از برکات آن استفاده مینماید(تیسن، بیتا: 273؛ فرلای، 1361: 82). بنابراین تا انسانها بهواسطه فیض خدا از نو متولد نشوند، نمیتوانند ملکوت خدا را مشاهده کنند(خاچیکی، 1982م: 66-65) .
از اینرو، میتوان فرایند دخول در ملکوت، تحقق امید مسیحی و رسیدن به آرامش ابدی را، طبق عقاید پولس بدین شکل نشان داد: نقشه خدا برای رستگاری ـ برگزیدگی ـ تجسد ـ دعوت ـ تجدید حیات ـ عادلشمردگی، فرزندخواندگی ـ برخوردار شدن از حیات جاودانی(دخول در ملکوت و رسیدن به آرامش ابدی)(آزادیان، 1383: 15-11). بنابراین در مسیحیت، امید با فیضالهی همراه است که خداوند به اراده خود به انسانها میدهد. بدیهی است چنین امیدی، مثبتاندیشی و داشتن نگرش مثبت نسبت به آینده را در وجود آدمی ایجاد و متبلور میگرداند.
همچنین یکی دیگر از اعتقادات پولس در مقابل حواریون که ایمانِ تنها به مسیح را برای رستگاری و رسیدن به آرامش کافی نمیدانستند و بیش از حدّ بر اجرای شریعت تأکید داشتند، این بود که تنها ایمان است که آرامش را بهدنبال دارد نه ایمان به همراه عمل. بههمین دلیل بسیار تلاش نمود تا آنان را از این گمان که از راه اعمال شریعت نجات حاصل میشود، در آورد. در حقیقت پولس صریحا اعمال شریعت را ناکارآمد توصیف میکند؛ زیرا معتقد است آدمی در مقام عمل نمیتواند بهطور کامل حق شریعت را ادا کند و آنچه موجب رسیدن به آرامش ابدیاست، عمل کامل به شریعت است نه ادعای شریعت و از آنجا که احکام شریعت نیز، بهطور کامل اجرا نمیشود(غلاطیان، 3: 13-10) و هیچکس نمیتواند آنها را بطور کامل اجرا نماید. از این رو هیچکس از راه عمل به آرامش نخواهدرسید و تنها در پرتو ایمان است که آسایش و راحتی فراهممیگردد(هرکه به مسیح ایمان داشته باشد، هرگز ناامید نخواهد شد)(رومیان،10: 11). اندیشه نجات از راه شریعت از دیدگاه پولس، مذهب را به تجارت و داد و ستد تبدیل میکند چون(برای کسی که عمل میکند، مزدش نه از راه فیض، بلکه از راه طلب محسوب میشود)(رومیان، 3: 4)(هوردرن، 1368: 10-11)
اما مشوّق و محرک این نگرش پولس و آنچه سبب تحکیم آن در انسان میگردد، به یادآوردن و بهخاطر داشتن محبت مسیح به انسانهاست(محبت خود را در ما ثابت میکند از اینکه هنگامی که ما هنوز گناهکار بودیم، مسیح در راه ما مرد. پس چقدر بیشتر الآن که به خون او عادل شمرده شدیم، بهوسیله او از غضب نجات خواهیم یافت؛ زیرا اگر در حالتی که دشمن بودیم، بهوساطت مرگ پسرش با خدا صلح داده شدیم، پس چقدر بیشتر بعد از صلح یافتن بهوساطت حیات او نجات خواهیمیافت و نه همین فقط، بلکه در خدا هم فخر میکنیم. بهوسیله خداوند ما عیسیمسیح که بهوساطت او الان صلح یافتهایم)(رومه، 5: 11-8). با در نظر گرفتن چنین محبتی(محبت مسیح به انسانها)، سایر آمال و آرزوهای دنیوی ارزش و اعتبار خود را از دست میدهند و هیچ ارزشی ندارند(اما آنچه مرا سود میبود، آنرا به خاطر مسیح زیان دانستم. بلکه همه چیز را زیان کردم و فضله شمردم تا مسیح را دریابم)(فیلیپی، 3: 8-7) و آرامش مورد انتظار از همین اکنون در نهاد انسان شکل میگیرد(2قرنتیان، 3: 18) و با امید دستیابی به زندگی جاوید، تمامی رنجها فراموش و یا قابل تحمل میشوند(2قرنتیان، 4: 18). در کل چنان امید، نشاط و طراوتی در زندگی انسان ایجاد میگردد که با هیچچیز قابل مقایسه نیست؛ زیرا آدمی امیدوار است پاداشش را از مسیح دریافتکند. بنابراین(ما با امید نجات یافتهایم و امید،یعنی انتظار دریافت چیزی که هنوز نداریم. پس وقتی برای دریافت چیزی که هنوز رخنداده، به خداوند امیدواریم، باید با صبر و حوصله منتظر آن بمانیم)(رومیان، 8: 25-24).
پس طبق تعالیم پولس، متعلق اصلی امید و داشتن نگرشمثبت نسبت به آینده، ملکوت و دستیابی به حیات جاودان است که بهواسطه ایمان به مسیح، انتظار، صبر و حوصله تحقق مییابد. مشوق و محرک این امید و آنچه سبب تحکیم آن در درون آدمی میگردد،یادآوری لطف الهی به انسانها و محبت مسیح به آنها است.
د) تفکرات اندیشمندان مسیحی پیرامون امید و القای نگرشمثبت نسبت به آینده
مفهوم مثبتاندیشی و امید به آینده، بهواسطه تعالیم عیسی و نیز اعتقادات پولس، در فرقههای مسیحیت و اندیشههای علمای آنها بهگونههایی متفاوت ظهور کردهاست. برخی محققان کاتولیک، آمرزیدگی و ایجاد امید دوباره در بشر را، به معنای عادلشدن و بیشتر محققان پروتستان آنرا به معنای عادلشمردن میدانند،یعنی نوعی حالت بیرونی که به نوعی تبرئه اشاره دارد نه نوعی ویژگی درونی که به مفهوم اخلاقی عدالت اشاره داشتهباشد(تونی لین، 1386: 260؛ مفتاح، 1385: 30).
همانگونه که در ابتدای این مبحث نیز بازگو شد، امید در الهیات مسیحی به عنوان یکی از سه فضیلت الهیاتی، دارای نقشی محوری است و یکی از سه عنصر اصلی شخصیت مسیحی و خداپسندانه را تشکیل میدهد: (سه چیز همیشه باقی خواهد ماند: ایمان، امید و محبت یا عشق)(1قرنتیان، 13: 13).گرچه الهیات بهتدریج از نظریه اخلاق تفکیک شده، اما امید براى نخستینبار نقش مهمى را در نظریه اخلاق اگوستین ایفا کرد ، یعنى جایى که بهعنوان یکى از سه فضیلت الهیاتى نمایان شد. بنا به گفته آگوستین، فضیلت امید فقط فرع بر ایمان است و رابطهاى برابر با عشق دارد: یعنى هیچ عشقى بدون امید نیست و هیچ امیدى بدون عشق نیست و عشق و امید، هیچکدام بدون ایمان نمیتوانند باشند(استراترن، 1385: 18). همچنینیکی از موضوعات اساسی در تفکر آگوستین که برگرفته از تفکرات انحرافی پولس نیز میباشد، سقوط بشر است. انگاره سقوط، بیانگر این اندیشهاست که بشر از جایگاه پاک اولیه خود سقوط کرده و در ناامیدی و یأس بهسر میبرد و به مدد ابزارها و امکانات خود نیز، نمیتواند خود را نجاتدهد. از اینرو خدا در حلّ این بن بست، دخالت میکند و از سر عشق به بشر، خود را در شخص عیسیمسیح قرارمیدهد تا او را رهایی بخشد و بار دیگر خانه امید را در او پایهریزی کند. بنابراین بازخرید، موهبتی الهی است و خداوند، آغازگر فرایند رستگاری و بنیانگذار خانه امید در آدمی است(مک گراث، 1384: 63-64)
اکویناس، از الهیدانان مسیحی در میان کاتولیکها، برای ایجاد امید در آدمی، بر نقش اراده در حرکت به سوی خدا بهوسیله ایمان و انتقال از حالت گناه و ناامیدی به حالت عدالت توجهدارد و لطف الهی را عامل اصلی ایجاد امید در آدمی میداند. او همانند آگوستین، اراده انسان را برای ایجاد امید در خویش ضعیف نمیداند و منکر نیست که انسان بتواند از راه عمل به دستورات اخلاقی عهدعتیق، به ایجاد امید و از آنجا به عدالت دستپیدا کند ولی در مقایسه با آمرزیدگی موهوبی، آن را اطمینانبخش نمیداند و بر لطف و آمرزیدگی موهوبی تأکیدمیورزد(تونی لین، 1386: 210 -214؛ مفتاح، 1385: 30).
اما در عصر روشنگرى، اخلاق از الهیات تفکیک شد. به همین دلیل امید نیز، از اهمیت کمترى در علم اخلاق برخوردار گشت. با این وصف، سه استثنا بر این گرایش عام بهچشممىخورد: ایمانوئل کانت ، ارنست بلوخ و گابریل مارسل . در مکتوبات هر یک از ایشان به مانند آگوستین، میان امید و اخلاق از یکسو و دین و ایمان از سوى دیگر، ربطى وثیق وجود دارد.
در نگاشتههاى سیاسى و اخلاقى ارنست بلوخ و گابریل مارس، امید نقشى اساسى ایفا مىکند. بلوخ، «امید» را با حسرت و اشتیاق به اتوپیا(آرمانشهر / ناکجا آباد) مربوط مىداند، حال آنکه مارسل «امید» را همچون نوعى آمادگى براى استعلاجستن از موقعیتهایى مىداند که آدمى را به تسلیم شدن به ناامیدی وسوسه مىکنند. در نزد هر کدام از این نویسندگان همانند آگوستین، ارتباط میان امید از یکسو و ایمان و عشق از سوىدیگر به قوت خود باقىاست. با این حال، کانت و بلوخ، مقولات فوق را مخالف عقل نمىدانند، بلکه مىکوشند تا آن مقولات را ذیل عقل بگنجانند(استراترن، 1385: 18).
کانت در نظریه اخلاقى خود با طرح نظریه اصول موضوعه، براى امید جایگاهى ویژه قائلشد. به عقیده کانت امید غایى، امید به وصال خداوند نیست، بلکه امید به تحصیل خیر اعلى است که مستلزم قانون اخلاقى است(همان).
ارنست بلوخ، ملقب به فیلسوف امید که تأثیر عمیقی نیز بر مکتب فرانکفورت داشت، امید دینى و آرمانشهرهاى دینى، خاصه آرمانشهر مسیحى ملکوت خداوند را، عالىترین ظهور ناخشنودى و عصیان علیه وضع موجود میداند. در حقیقت بلوخ در اندیشه منجیایاست که انتظار دارد در آیندهای دور، از ذات هستی برون جهد و وظیفه آدمی آن است که در جهت کمک به این منجی، نیروهایش را گرد آورد و خود را از چنگ واقعیت برهاند. مارسل نیز، معتقد است مثبتاندیشی و امید، راهى براى رهایی از تنگناهاى زندگى(مرض، جدایى، غربت و بندگى و...) و نجات از سختیهای آن است، چراکه این تنگناها و رنجها، خود علت و انگیزه بالقوه ناامیدی هستند و آدمی در چنبره آنها، خود را مىبازد و بهورطه ناامیدی و منفیبافی فرو میافتد(همان).
از دیدگاه پلاگیوس، راه ایجاد امید، در درون بشر قرار دارد و هریک از افراد بشر قابلیت آن را دارند که امید را در خود ایجاد و پرورشداده و خود را رستگار سازد. چنین نیست که آنان در دام گناه و ناامیدی افتاده باشند، بلکه میتوانند هر چیزی را که برای رستگاری خود لازم است، انجام دهند و امید خویش را تقویت نمایند، چراکه انسان، آزادی کامل دارد و سقوط آدم، تنها در خودش تاثیر داشت نه در دیگران(هوردرن، 1368: 21). در نگاه پلاگیوس رستگاری و رسیدن به آرامش ابدی، بهواسطه اعمال نیک بدست میآید و همین خواسته خداوند از بشر است و آدمی باید بهواسطه اعمال نیک، روح امید را در خویش تقویت نماید. اما این عقیده در شورای کارتاژ درسال418 محکوم شد(مکگراث، 1384: 65-66).
در نگاه مارتین لوتر، بنیانگذار مذهب پروتستان نیز، رسیدن به آرامش ابدی از راه ایمان و امید است. مراد لوتر از آموزه ایمان، به تعریف او از ایمان مربوط میشود. ایمان،یعنی اعتقاد به این نکته که مسیح زاده شد و بهواسطه عمل نجات، امید را در بشر ایجاد نمود و دیگر اینکه ایمان،یعنی اعتماد به وعدهها و امیدهای خداوند که معترفان را میبخشد(براون، 1375: 37- 36؛ مکگراث، 1384: 238- 234). این آموزه، اساس و محور نهضت اصلاح دینی او بود. او میگفت همراه با پولس بیان میکنیم که بهوسیله ایمان، عادل شمرده میشویم و به آرامش ابدی نائل میگردیم نه بهوسیله شریعتیا محبت. البته نه بدین معنا که منکر اعمال نیک باشیم، بلکه به دلیل آنکه ما نمیتوانیم خود را ازشیطان برحذر داریم(تونی لین، 1386: 260). عادل شمردگی توسط ایمان، به معنای این است که بر اساس صلیب مسیح، میتوان امید داشت که به انجام کارهای نیکو توانا گردیم، ولی کارهای نیکو، به منظور کسب تأیید الهی و پذیرفتهشدن از سوی او نیست، بلکه واکنش داوطلبانه و محبتآمیز فرزندان خدا نسبت به او بهشمار میآید(همان: 266). اما بعدها شورای ترنت که نوزدهمین شورای جهانی کلیسای کاتولیک تلقیمیشود، در واکنش به نهضت اصلاح دینی بهویژه اظهارات لوتر، بارها این مسأله را تکرار نمود که کسی نباید به امید تنها و مثبتاندیشی بدون تلاش، دلخوش کند و گمان نماید که تنها با امید و ایمان محض، به میراث خواهدرسید. گویی انجیل وعده محض و مطلق زندگی ابدی، بدون شرط رعایت احکام بوده است(تونی لین، 1386: 368-372).
مارتین لینگر ایمان و امید و محبت را سه حالت متفاوت میل و دلبستگى انسان به عالم دیگر، جهان آخرت مىداند و در این میان براى امید، نقش ویژهاى قائل است. در اندیشه او، فضیلت امید بدین معناست که زندگى انسان را سفرى بدانیم که به (حقیقت)نامتناهى و رضایتمندى ابدى مىانجامد بدین شرط که امکاناتى که در توانایى ماست، تحقق یابد. بدین غایت نه فقط پس از مرگ، بلکه در همین زندگى مىتوان دستیافت گرچه در دوره کنونى زندگى بشر، تنها عده اندکى در همین جهان بدان وصول مىیابند(استراترن، 1385: 18).
بنابراین متعلق اصلی مفهوم مثبتاندیشی و امید به آینده، در اناجیل سهگانه(متی، مرقس و لوقا) و نیز تعالیم پولس، وعده فرارسیدن ملکوتاست که مرتبط با هدفمندی حیات بشر و در راستای زندگانی اخرویاوست، البته معنای اصلی ملکوت در کلام پولس، همان مُلک و مملکت است که از آن خداوند و عیسیمسیح(ع) است و از دیگر معانی ملکوت که در اناجیل سهگانه ذکرشده، سخنی به میان نمیآورد. همچنین در تعالیم پولس، تا انسانها به واسطه فیض خدا از نو متولد نشوند، نمیتوانند ملکوت خدا را مشاهده کنند. بنابراین، تنها ایمان است که آرامش را بهدنبال دارد نه ایمان به همراه عملصالح. در حالیکه از منظر اناجیل سهگانه امید، آدمی را بهسوی صبر(یعقوب، 5: 9-7؛ متی، 5: 12)، ارتباط با خالق(دعا)(یعقوب، 5: 16) و نیز ارتباط با خلق(محبت) سوق میدهد.
در تعالیم یوحنا نیز امید به خداوند و انتظار بازگشت بهسوی او یکی از مهمترین مفاهیم جهت القای روح مثبتاندیشی در میان مردم است. مسیح، عامل القای امید و ایجادکننده نگرش مثبت است و هرکس به خداوند امید دارد، باید به مسیح نیز امید داشتهباشد. از آثار و کارکردهای چنین امیدی، تقویت روح محبت و احسان به سایریناست.
3- مفهوم مثبتاندیشی در آموزههای قرآنکریم
مسئله داشتن نگرشمثبت نسبت به آینده در قرآنکریم، بهطور مکرر و به شیوههای مختلف، بیان گردیدهاست و قرآن، این نسخه شفابخش الهی(یونس:57)، بارها از طریق توصیف رحمت الهی(زمر: 53)، بشارت به بخشیدن گناهان(آلعمران: 135) یا مژده ورود به بهشت(زمر: 74-73)، شرح جلوههای بهشتی(محمد: 15) انسان را به مثبتاندیشی ترغیب و تشویق نمودهاست. تفکر در قصّههای قرآن، ما را به این حقیقت رهنمون میسازد که یکی از اهداف بیان این قصّهها، القای نگرشمثبت و تحکیم روح امید در دل اهل ایمان بودهاست«وکُلاًّ نَقُصُّ عَلَیکَ مِن أَنباءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَک»(هود: 120) و خداوند از طریق بیان زندگی این انسانهای نمونه، که مظهر کامل و تام اسمای نیکویالهی میباشند(منتهی الرجایا)، به پرورش روحیة امید و تقویت آن در سایر افراد بشر میپردازد. البته امیدبخشی قرآنکریم تنها در دایرة دنیا محدود نمیشود؛ بلکه آخرت آدمی را نیز فرامیگیرد. بشارت به بهشت، امیدی است که قرآنکریم برای زندگی جاودان آخرت مطرح میسازد و با بیان جزئیّات آن، شوق مؤمنان را برای رسیدن به آن بیشتر میکند(توبه: 22-21). اگر از دوزخ هم سخن بهمیانآمده، برای آناست که انسانها برای رسیدن به بهشت تلاش کنند و زاد و توشة لازم را برای سفر آخرت فراهمآورند. قرآنکریم برای آنکه تیرگییأس و منفینگری را از دل مؤمنان بزداید از زبان پیامبر بزرگی چون یعقوب(ع) میفرماید: «ولَا تَاْیْسُواْ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لَا یَاْیَسُ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْکَافِرُون»(یوسف :87 ).
اما زیر بنای امید و مفهوم مثبتاندیشی در قرآن کریم در ارتباط با اللهاست. از دیگر سو امید نیز، در راستای تکامل انساناست که این تکامل از منظر قرآن، بهسوی خلیفهاللهی و جانشینی خدا در روی زمین است«وَ إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَئکَهِ إِنیِ جَاعِلٌ فىِ الْأَرْضِ خَلِیفَهم(بقره: 30)، از اینرو امید واقعی نیز، در راستای تجلی این صفتالهی نهادینه شده، در وجود بشر میباشد و آدمی موظفاست در راستای دستیابی به این امید راستین، به سایر امیدها و اهداف خویش(دنیوی) روی آورد. تنها در این صورتاست که در این دنیای وحشتزا و هراسانگیز امروز و در کشاکش عوامل و موانع فراوان شیطانى و نفسانى، آرامش واقعی پدیدمیآید و حیات واقعی، محقق و راه رسیدن به تکامل سهل و آسان میگردد.
یکی از متعلقات امید در قرآن، امید به برخورداری از رحمت الهیاست. پیامبران، اولیای خدا و مجاهدان در راه حق، همواره به رحمت الهی چشم امید دوختهاند«إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ الَّذینَهاجَرُوا وَ جاهَدُوا فی سَبیلِ اللَّهِ أُولئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّه»(بقره:218)، چراکه خداوند خیر محض و فیاضعلیالاطلاقاست و گستره رحمت او وسیلهای برای نجات و رستگاری انساناست. بههمین دلیل بارها سفارشکرده که از رحمت او ناامید نشوید«لَا تَقْنَطُواْ مِن رَّحْمَه الله»(زمر: 39) و همواره در انتظار آن باشید، چراکه رحمت خداوند از تمامی آنچه که انسانها برای خود جمع میکنند برتر و بالاتر است«لَمَغْفِرَهٌ مِّنَ اللَّهِ وَ رَحْمَهٌ خَیرٌ مِّمَّا یجْمَعُون»(آلعمران: 157) و تنها گمراهان و کافران از رحمت او ناامیدند«ومَن یَقْنَطُ مِن رَّحْمَهِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّون»(حجر: 56) که بدون تردید، چنین افرادی عذابی دردناک در انتظارشان است(عنکبوت: 23).خداوند مؤمنان را با صفت امیدوارى به رحمت خود مىستاید و ناامیدى از رحمت خدا را به کافران نسبت مىدهد(یوسف: 87).
یکی دیگر از متعلقات امید در قرآن، آرزوهای موهوم و خیالی است که در پرتو انداختن آدمی در گرداب لذات دنیوی، مانع رسیدن او به کمال میشوند. خداوند سبحان در سوره هود به ذکر گوشهای از این آرزوها پرداخته و با بیان سرانجام ایشان، آدمی را از داشتن آن منع میکند(قَالُواْ یَاصَالِحُ قَدْ کُنتَ فِینَا مَرْجُوًّا قَبْلَ هَذَا أَتَنْهَئنَا أَن نَّعْبُ«دَ مَا یَعْبُدُ ءَابَاؤُنَا وَ إِنَّنَا لَفِى شَکٍّ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَیْهِ مُرِیب»(هود:62)(طباطبایی، 1417: 10، 313؛ مکارم شیرازی، 1374: 9، 155).
بهطورکلی امید در قرآنکریم تنها در برخی موارد در دایره دنیا محدود میشود و در بیشتر مواقع، آخرت آدمی را فرا میگیرد. از اینرو بر اساس آفات آن، داراى مراتبى است که پایینترین آن، رجای نفسانی است و کسانی که نسبت معرفتیشان به خداوند بسیار ضعیف است در این مرحله و مرتبه قراردارند. درخواستهای ایشان نیز زاهدانه و از خدا جز مناصب دنیوییا شهوات نفسانی نمیخواهند و اگر درخواستی داشته باشند از بهشت و رهایی از دوزخ تجاوز نمیکند، اما کسانی که خداوند سبحان را به عظمت شناختهاند، سوز آنان از فراق اوست. آنچه در آنان نمود دارد، شوق لقای خدا و رجای دیداراوست.
بنابراین با توجه به موارد گفته شده، میتوان به این نکته دستیافت که گرچه مفهوم مثبتاندیشی در قرآنکریم بهواسطه کلید واژه امید بیان شده و امید نیز در قرآنکریم، ماهیّتى مثبت و پسندیده دارد؛ امّا از آنجا که عوامل پدیدآورنده آن(متعلقات) و موانع به هم زننده آن، ممکناست ماهیّتى حقیقی و یا کاذب داشته باشند، مىتوان به تقسیم آن به صورت زیر پرداخت:
1) امید مطلوب، صادق و حقیقی: این نوع، مربوط به اموری است که در جهت رضایالهی و هماهنگ با واقعیت وجودی انسان است و به دو گونه در قرآن مطرح گردیده: امید به آخرت و برخورداری از رحمت الهی«عموم مؤمنان، به آخرت و رحمت الهی امید دارند»(بقره: 218) و امید به لقای خدا«مؤمنان خاص و انسانهای کامل، امیدشان به لقای الهی است»(کهف: 110).
2) امید نامطلوب، کاذب و مجازی: این نوع مربوط به اموریاست که رضای الهی در آن لحاظ نمیگردد و حاصل وسوسههای نفس یا القائات شیطاناست. اموری همچون آرزوها و تصورات موهوم دنیوی(هود: 62؛ نور: 60).
اما قرآنکریم جهت القای امیدمطلوب و صادق و بهطورکلی تقویت و غنینمودن نگرش امیدوارانه آدمی، راهکارهایی را نیز ارائه نموده که بهطور مختصر بیان میگردند:
3-1. امید و راهکارهای پیدایش و تقویت آن در آموزههای قرآنکریم
یکی از راهکارهای قرآنکریم جهت ایجاد و تقویت نگرش امیدراستین و مثبتاندیشیصادق در آدمی، القای انرژی روانی لازم برای تعقیب هدف، است. بهدیگر بیان، اگر برای دستیابی به هدفی مشخص، انرژی روانیِ نیرومندی وجود داشتهباشد، شرایط مناسبی بهوجود خواهدآمد تا انسان در تلاش برای بدستآوردن راههای درستی برای وصول به هدف برآید. این انرژی روانی(باور به اینکه من میتوانم با توکل بر خداوند کاری را انجام دهم) در قرآن، ایمان و اعتقاد کامل به خداونداست. قرآن درباره افرادی که به خداوند ایمان کامل داشتند و از دشمنان نهراسیدند، میفرماید:«إِنهَّمْ فِتْیَةٌ ءَامَنُواْ بِرَبِّهِمْ وَ زِدْنَاهُمْ هُدًى»(کهف: 13) و افزودن هدایت به سبب داشتن روحیه معنوی ایشان است و خداوند در قرآن، بارها مؤمنان را به روح الهی تایید کردهاست(مجادله: 22).
نکته حائز اهمیت، طبق آیات قرآن، این است که آدمی هیچگاه نباید از رحمت الهی و امدادهای غیبی او ناامید و مأیوس گردد«وَ لَا تَاْیْسُواْ مِن رَّوْحِ الله: و از رحمت خدا نومید مباشید»(یوسف: 87). در آیهی فوق، «روح» به فتح راء و سکون واو، به معنای رحمت، فرج و گشایش کاراست و روحی که منسوب به خداست، همان فرج بعد از شدتاست که به اذن خدا و مشیت او صورت میگیرد(طباطبایی، 1417، 11، 235). به دیگر بیان، طبق آیات قرآنکریم، همواره راهها و گذرگاهها، باز و متعدداست و بستهانگاشتن آنها که نوعی ناامیدی از رحمت الهی محسوب میگردد، از زمره بزرگترین گناهان است«وَ مَن یَقْنَطُ مِن رَّحْمَهِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّون»(حجر: 56). بههمین دلیل انسانی که معتقد به نیرویی فراتر از مادّه باشد، هیچگاه از دستدادن چیزی از امور دنیوی و حتی مسدودشدن راههای دستیابی به هدف، او را افسرده و غمگین نمیکند، بلکه با اتکا بر نیروی صبر و توکل، حالت تهاجم بیشتری نسبت به مشکلات به خود میگیرد(طباطبایی، 1417: 17، 390-389) و با تأمل و تعقل به سوی تلاش براییافتن سایر گذرگاههای رسیدن به هدف جهت گیری میکند«إِنَّ الَّذِینَ قَالُواْ رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَمُواْ تَتَنزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَئکَه أَلَّا تخَافُواْ وَ لَا تحَزَنُواْ وَ أَبْشِرُواْ بِالجْنَّه الَّتىِ کُنتُمْ تُوعَدُون»(فصلت:30). بههمین دلیل کار ایشان بهجایى مىرسد که در پرتو ایمان و استقامت، فرشتگان بر او نازل مىگردند و پیام الهى را که سراسر لطف و مرحمتاست به او اعلام مىدارند(همان: 41 و 30).
همچنین در قرآنکریم، خداوند سبحان هم از انگیزشمثبت(رجا) سخنگفته و هم از انگیزشمنفی(خوف). بدین معنا که در جریان فراخوانی مردم بهسوییگانهپرستی و توحید، جهت تربیت معنوی انسان و افزایش امید و رفع پریشانی او، در امر برانگیختن انگیزه، تنها بر تشویق مردم به بهرهبردن از نعمتهای بهشتی تکیه نمیکند(انگیزش مثبت یا رجا)، بلکه همزمان با آن، بر امر ترساندن مردم از عذاب دردناک آتش دوزخ نیز، تکیه میکند(انگیزش منفییا خوف). آیات دالّ بر انگیزش مثبت که نعمتهای بهشتی را توصیف میکند، امید به دستیابی به این نعمتها را در مسلمانان برمیانگیزد و آنها را به انجام کارهایی که موجب خشنودی خدا و پیامبرش میشود، وامیدارد به آن امید که در زمره بهشتیان قرارگیرند. آیاتی که عذاب دوزخ را توصیف میکند، ترس از این عذاب دردناک را که در انتظار کافران و منافقان و متمردان از اوامر خداوند متعالاست، در آنان بر میانگیزد و همین مسئله آنها را به پرهیز از ارتکاب معاصی و گناهان و هر آنچه که موجب خشم خدا و رسول او میشود، وامیدارد، به آن امید که خداوند، ایشان را از عذاب دوزخ رهاییبخشد. بنابراین احساس این دو انگیزهی نیرومند که مکمل یکدیگر هستند و در هدف نیز هماهنگ با هم میباشند، انسان را در آمادگی کامل برای اطاعت همه جانبه از خدا و پیامبر و دادن پاسخمثبت به همهی تکالیف و مسئولیتهایی که از او خواسته شده، نگه میدارد(طباطبایی،1417: 8، 160). از این-رو، این آمیزهی ترس و امید، خود ضامن بیدار کردن انگیزهای نیرومند در مسلمانان است تا به هدف اصلی خود نائلشوند. بههمین دلیل در آیات قرآن، دو واژهی خوف و رجا در کنار یکدیگر قرار گرفته اند«وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها وَ ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعا»(اعراف: 56).
یکی دیگر از شیوههای تربیتی قرآن جهت تقویت امید انسان، تأسی و اقتدا به اسوههای قرآنی است«لَقَدْ کاَنَ لَکمْ فِیهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کاَنَ یَرْجُواْ الله»(ممتحنه: 6)، چراکه آدمی برای دستیابی به مطلوب خود، باید بهدنبال الگو و نمونهای باشد تا امید به آینده، امیدی واقعی و سرشار از حقیقت جلوه کند که از این میان انبیا و اولیای الهی که انسانهای کامل بهشمار میروند، مصداق بهترین الگو شمرده میشوند«أُولئِکَ الَّذینَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُداهُمُ اقْتَدِه»(انعام: 90). هر کدام از ویژگیهای شخصیتی اینبزرگواران، مىتواند سبب تقویت امید آدمی گردد و نگرشمثبت او را نسبت به آینده غنی نماید. بعد از ایشان نیز، آدمی به الگوگیری از امامان و ائمه معصوم(ع)(گرچه پیامبر نیستند، اما حضوری پیامبرگونه دارند) سفارش شدهاست(جوادیآملی، 1388: 58).
از سویی دیگر، از منظر قرآنکریم، پیروان ادیان الهى براساس دادههاى کتب آسمانى، معتقد به ظهور منجى انسانها بوده و جهان را بهسوى صلح و صفا در حرکت مىبینند و به فرارسیدن روزى امید دارند که متقیان و صالحان بر دنیا حکومت کنند«وَلَقَدْ کَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِن بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُهَا عِبَادِیَ الصَّالِحُونَ»(انبیا: 105). در این راستا شیعه با الهام و الگوگیری از تعالیم نورانى معصومین(ع)، به فرا رسیدن روزى امیدوار است که جهان با ظهور حضرت قائم(عج) از ظلم و بیداد رهایىیافته و از عدل و داد پرشود؛ زمین، برکات خود را ظاهر کند و تهیدستى یافت نشود و این، همان تحقق معناى سخن خداونداست که عاقبت از آن متقیان است(قصص» 83) چنان که باطل از بینرفتنى و حق پایدار و ثابت است (رعد: 17). بیگمان ترسیم چنان آیندهای روشن، تلاش مؤمنان را در وصول به آن افزون میکند و هیچگاه نخواهد گذاشت بارقه امید در دلهای شیعیان خاموش گردد. در حقیقت آنان که دل به این انتظار راستین سپرده و قلبی مملو از امید به ظهور امام زمان دارند، میدانند که دیریا زود، صالحان حاکمان زمین خواهندبود، حق به صاحبانش بازمیگردد و با محو ستم و بیداد، امر جامعه اصلاح و سامان میپذیرد، برای رسیدن به چنین جامعهای، خویشتن را اصلاح نموده و در اصلاح جامعه خود نیز، میکوشند تا زمینه ایجاد و تشکیل آن دولت کریمه را فراهمآورند. بر همین اساس، آنکه امیدوار حقیقی و منتظر راستین است، هم صالحاست و هم مصلح. چنین کسی با اقتدا به دعای مولای خویش، از خدای سبحان چنین میخواهد: «اللَّهُمَّ إِنَّا نَرْغَبُ إِلَیْکَ فِی دَوْلَه کَرِیمَه تُعِزُّ بِهَا الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ وَ تُذِلُّ بِهَا النِّفَاقَ وَ أَهْلَهُ وَ تَجْعَلُنَا فِیهَا مِنَ الدُّعَاه إِلَى طَاعَتِکَ وَ الْقَادَه فِی سَبِیلِک»(جوادیآملی، 1388: 183).
همچنین از منظر قرآنکریم، امید، از چنان جایگاهی برخورداراست که نقطهی مقابل آن، یعنییأس و ناامیدی از جمله گناهان کبیره شمرده شده است، چراکه یأس از رحمت خداوند، در حقیقت محدود کردن قدرت و پنهانکردن احاطه و وسعت رحمتاوست. قرآنکریم بهعنوان تنها منبع وحیانی مورد اعتماد، با نگاهی جامع به انسان و نیازهای او و ظرفیت وجودیش، عواملی همچون احساس گناه، کمظرفیتی و فقدان شرحصدر و غیره را از جمله موارد مهم جهت منفینگری و کاهش روح امید در آدمی میداند(طباطبایی،1417ق: 10، 157). چنین انسانی، احساس میکند که تمامیپلهای پشت سر خویش را خراب کرده و هیچ راه بازگشتی وجود ندارد. از اینرو انگیزهی خود را برای جبران از دست میدهد و با تصور اینکه راهی برای مبارزه با مشکل نیست و آیندهاى مبهم و تاریک در انتظار وی است، به گرداب یأس و افسردگی روانی میافتد و در سراشیبی سقوط و غرق شدن پیشمیرود«وَ مَن یَقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّون»(حجر: 56). از اینرو برای جلوگیری از ایجاد افسردگی، چنین میفرماید: مؤمنان کسانی هستند که هر گاه مصیبتی به آنان برسد، متوجه خداوند شده و میگویند:«إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُون»(بقره: 156) و بدین ترتیب با بیان و القاء این دستورالعمل، انسان مصیبتزده را از افتادن به ورطهی اضطراب و افسردگی نجات میدهد(طباطبایی،1417: 1، 353). در صورت بروز اضطراب نیز، با بیان«أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئنُّ الْقُلُوب»(رعد: 28) او را به آرامش و دور شدن از اضطراب دعوت میکند. بههمین دلیل شخصی که معتقد به نیرویی فراتر از مادّه باشد، هیچگاه از دستدادن چیزی از امور دنیوی او را افسرده و غمگین نمیکند.
بنابراین طبق موارد فوق، میتوان بدین نکته راه یافت که قرآنکریم، علاوه بر ارائه راهکارهایی اعتقادی جهت القای نگرش امیدوارانه در آدمی(امید به خالق یکتا و ایمان به او (اصل توحید)(نسا: 104)، امید به برخورداری از رحمت الهی در جوار او و نیز لقای او بهواسطه عبور از جهان مادی(اصل معاد)(کهف: 110) و الگوگیری از انبیا و اولیای الهی و امید به رسیدن منجی(اصل نبوت و امامت)(جاثیه: 6))، به ارائه راهکارهایی رفتاری، چه در حوزه فرد و چه در حوزه اجتماع، جهت تقویت و تحکیم روح امید در خود و جامعه نیز پراختهاست. اموری همچون تلاوت آیات قرآن و و انس با آن(فاطر: 29)، اقامه نماز(همان)، تهجد و شب زندهداری(زمر: 9)، زکات(بقره: 43)، انفاق(فاطر: 29)، هجرت و جهاد در راه خدا(بقره: 218) و بهطورکلی انجام کلیه اعمالصالح و خداپسند(کهف: 110) به این مهم اشاره دارند که جهت جلوگیری از اطاله کلام، تنها به ذکر آنها اکتفا گردید. همچنین قرآنکریم بهعنوان کاملترین کتاب الهی، شاخصههایی برای شناخت امید حقیقی و مثبتاندیشی واقعی از امید کاذب و مثبتاندیشی دروغین ارائه نموده که بهطور مختصر میتوان به موارد زیر اشاره نمود: انگیزه الهى و خدایى(کهف:110)، همراهی با عمل صالح(فاطر: 29)، همراه بودن با خوف (اسرا: 57)(طباطبایی، 1417: 13، 405) که در خلال مطالب فوق، به هرکدام از این موارد، اشاره شد.
بنابراین توجه به آیات قرانکریم، میتواند امید حقیقی را در آدمی ایجاد و بهواسطه ایجاد مطلوباندیشی صادق، او را در مسیر تربیت حقیقی و واقعی خویش قراردهد.
نتیجه
با توجه به یافتههای این پژوهش میتوان بدین نتیجه رسید که مفهوم مثبتاندیشی در ادیان توحیدی اسلام و مسحیت از راه کلیدواژه امید قابل پیگیری است؛ البته امید نیز، خود دارای دو نوع مطلوب و نامطلوب بوده که تنها نوع مطلوب آن(یعنی امید صادق و حقیقی که مدنظر این نوشتار نیز هست)؛ در ارتباط با خدواند است، یعنی در رسیدن انسان به خداوند و غرقشدن در عبودیت و پرستش او نهفته؛ بنابراین امید واقعی و مثبتاندیشی حقیقی با ایمان به خداوند و عشق به او در آدمی ایجاد و بهواسطه رحمت الهی و تجلی صفات او در بشر تقویت میگردد. همچنین در پرتو شناخت هدف اصلی زندگانی و آشنایی با افکار مانع و مخرب و مبارزه با آمال و آرزوهای واهی میتوان به حفظ و ابقای آن امیدوار بود. البته هرکدام از ادیان اسلام و مسیحیت، راه و روش مخصوصی را برای القا و تحکیم روح مثبتاندیشی و امیدوار نمودن آدمی ارائهدادهاند.
از منظر قرآنکریم، وحی و دین برای ایجاد امید در بشر آمده تا به تکامل روحی- جسمی و سعادت دنیوی و اخروی او کمک نمایند. این امید توسط ایمان و عملصالح و همچنین پرهیز از ارتکاب معاصی(توبه: 9 و 71) محقق میشود، چراکه از منظر قرآن، امید حقیقی و مثبتاندیشی واقعی آناست که آدمی را بهسوی تلاش و حرکت سوق دهد. بدین وسیله آدمی، محل ظهور اسمای الهی شده و به امید حقیقی و راستین،یعنی منزل گزیدن در جوار قرب ربوبی، نائل میگردد. سایر اهداف(اهداف دنیوی) نیز باید در راستای نیل به این هدف اصیل باشنذ.
از دیدگاه اناجیل سهگانه و نیز آیات قرآنکریم، آدمی میتواند امیدوارباشد که بهواسطه ایمان به خداوند و پیروی از شریعت و اطاعت محض از نبی خدا، به حیات جاودان و آرامش ابدی نائل گردد با این تفاوت که قرآنکریم، از حیات اخروی بسیار سخن گفته و مؤمنان را امیدوار مىسازد که در زندگانی اخروی هیچ یک از اعمال نیک دنیوی ایشان از صفحه هستى پاک نمىشود(غافر: 39) اما در اناجیل سهگانه، از حیات جاودان با نام ملکوت تعبیر شده که دارای معانی گوناگون و متعلقات بسیاری است، اما چون حقیقتی روحانی است که تنها بهواسطه ایمان، میتوان بدان رسید، از اینرو، تنها بخشی از آن، واقع در عالم غیب است.
در تفکرات یوحنا، مسیح سرچشمه امید و علت اصلی مثبتاندیشی آدمیاست. ملکوت، از آن مسیح است و امیدِ ایمان داران به او، بهواسطه واقعه رستاخیزاوست.
از منظر پولس نیز، امید بهدنبال انگاره سقوط بشر و مفهوم فدا و رستاخیز مسیح ایجادشد. در نتیجهی این عمل مسیح، ایمانداران به او، میتوانند امید داشتهباشند که در برکات زندگی جاوید شرکتنمایند. مشوق و محرک این امید نیز،یادآوری محبت مسیح به انسانهااست. بنابراین در نگاه پولس، امید به معنای صبر و انتظاراست. این تفکر او، تفاسیر و دیدگاههای مختلفی را در مسیحیت بهدنبال داشت که از این میان، اگوستین هم نظر با وی بود.
بهطورکلی در مسیحیت، گرچه عیسی(ع) نقشی محوری در ایجاد و تحکیم مثبتاندیشی حقیقی آدمی دارد؛ اما این آموزه درکنار اعمال نیک، دیدگاههای متفاوتی را در میان طرفداران عیسی ایجاد نموده است؛ درحالیکه در قرآنکریم، در کنار ایمان و عملصالح و انجام دستورات شریعت، ایمان به تمام انبیا و تبعیت محض از پیامبر(ص)؛ راه القا، تقویت و نیز بقای روح امید و نگرش امیدوارانهآدمی است که در دیدگاه شیعه این ولایت و محبت، با حبّ و ولایت امامان شیعه ادامهمییابد.