نگاهی به ردیه‌نویسی بر مسیحیت در حوزۀ آذربایجان

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی کارشناس ارشد ادیان و عرفان، دانشگاه فردوسی مشهد

2 استادیار گروه ادیان و عرفان دانشگاه فردوسی مشهد

چکیده

ردّیه‌نویسی متکلمان مسلمان بر مسیحیت، تاریخی به درازای اولین مواجهات این دو دین دارد. در قرون اخیر، همسویی مبلغان مسیحی با استعمار و تشدید فعالیت‌های تبلیغی ایشان، به واکنش جدی علمای مسلمان انجامید. این پدیده در ایران؛ به ویژه از زمان قاجار (150سال اخیر) به بعد نمود خاصی پیدا می‌کند و ما شاهد آثاری از متکلمان مسلمان هستیم که در برابر تبشیر و تبلیغ مسیحیت ردّیه‌هایی نوشته‌اند. از میان مناطق مختلف جغرافیایی ایران که در آنها آثاری در این زمینه به نگارش درآمده است، می‌توان ناحیه‌ای را با عنوان «حوزۀ آذربایجان» درنظرگرفت و حتی می‌توان گفت که در ردّیه‌نویسی، این حوزه در ایران فعالتر از سایر مناطق بوده است. در این مقاله زندگی و آثار ردّیه‌ای ردّیه‌نگارانی، چون: محمدصادق فخرالاسلام، حاجمیرزا نجفعلی دانش تبریزی، یوسف مجتهد تبریزی، غلامحسین توتونچی صراف تبریزی، حسین حسینی، ملقب به رومی میاندوآبی، اسماعیل قره‌باغی، سیدحسین عرب‌باغی و علی آل‌اسحاق خوئینی بررسی شده‌اند. همچنانکه خواهد آمد، موقعیت جغرافیایی این حوزه و وجود فرقه‌های مختلف مسیحی در آن و بروز شخصیت‌های تأثیرگذاری، چون: فخرالاسلام، صنعت عظیم چاپ، تألیف کتاب میزان‌الحق به قلم میسیونر پروتستانی فاندر و در نهایت، روشنگری و بیداری دینی و علمی متکلمان مسلمان و ... زمینه‌ها و بسترهای خلق این آثار بوده‌اند.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

A look at Refutations of Christianity in Azarbayjan Region

نویسندگان [English]

  • hasan aminifar 1
  • mansour moatamedi 2
1 M.A Student of Religions and Mysticism, Ferdowsi University of Mashhad
2 Assistant Professor of Religions and Mysticism, Ferdowsi University of Mashhad
چکیده [English]

The phenomenon of writing refutation against the two religions of Islam and Christianity has a history as long as the time when they first fought against each other. In recent years, the companionship of Christian missioners with colonialism and their increasing preaching activities, have caused the Muslim scholars to reflect strongly against them. This phenomenon has had a special manifest in Iran since Qajar dynasty (150 years ago) and led to the creation of many works written by Muslim theologians against missionary activities of Christianity. From among different Iranian regions where such works were emerged, Azarbayjan can be specifically named as an active area in which the writing of refuting works was more common than other areas in Iran. Azarbayjan in its current situation is an area including a vast region of north-western part of Iran and the countries of Azerbaijan and Armenia. In this article the biography and the works of some Muslim scholars who were active against Christianity such as Muḥammd Ṣādiq Fakhr al-Islām, Ḥāj MῙrzā Najaf'alῙ Dānish TabrῙzῙ, Yūsuf Mujtahid TabrῙzῙ, Ghulāmḥuseyn TūtūnchῙ Ṣarāf TabrῙzῙ, Ḥuseyn ḤuseinῙ famous as RūmῙ MiyānduābῙ, IsmāῙl QaribāghῙ, Sayyed Ḥuseyn 'Arab BāghῙ and 'AlῙ Isḥāq KhūῙ, have been introduced. A total of 14 works written by these 8 scholars have been introduced in this article. It should be noticed that the creation of such works in this region did not occur in a vacuum, rather various elements and factors were involved to reach such status which will be mentioned in the following: - Christian Missioners from the Safavid Dynasty extensively had an offensive approach toward Islam due to the strategy of the Safavid-West :::::::::union::::::::: against Ottoman Government. This was highlighted during the time of Qajar because of great importance of Iran in international politics at that time. This led to the activity of the Preaching Association of Church, Mission Basel and American Missionaries in Azarbayjan area. - The geographical location of this area which is located in the northwest of Iranian western border has always been the confluence of different religions and culture. From the perspective of religion, because of its closeness to European and Christian countries and due to the arrival of the first missioners at this area, the first Muslim resistance occurred here. - The presence of the prominent figure like Muḥammd Ṣādiq Fakhr al-Islām in the area has had its own influence. He as a new convert to Islam and after leaving Christianity as his previous religion wrote a book in refuting of Christianity and had several debates with Christian priests. Other Muslim scholars who had close relation with him and were familiar with his woks started writing other refuting works. Therefore, it can be said that Muḥammd Ṣādiq Fakhr al-Islām had a great function in stimulating Muslim scholars to do this movement. - The support of the Iranian government at the time for the creation of such works was another reason for the emergence of this movement. For instance, Nāṣir al-DῙn Shāh was the one who gave the title of Fakhr al-Islām (The Pride of Islam) to him and he wrote the book "AnῙs al-Islām" with his order. The Iranian city of Tabriz can be counted as a pioneer city in many issues. The publication industry was first introduced in this city which was another cause for the thriving of writing and publishing books against Christianity in this area. - The writing of the book "MῙzān al-Ḥaq" by Carl Funder (1803-1865) the Protestant Missioner and his missionary activities in this area, led to the emergence of a wave of refuting works against Christianity in Azarbayjan and other Islamic countries. Some books were directly aimed at refuting this book. As a result, the scholars of Azarbayjan, were influential in writing against Christianity and the missionary activities and a lot of works were created by them. Such activities indicate how intellectual and insightful the scholars of this origin were, and how bravely they resisted against the Christian missioners and made the Muslims of the area informed against the dangers of such activities. The peak of this movement in writing the refuting works was during the first decades of this period. As the Christian missioners increased their activities and wrote books against Islam, Muslim scholars reacted and created the verbal and written works in return. And when the activities of the Christian decreased the Muslim reaction was to limit their activities as well. This clearly indicates the offensive and defensive nature of Islam.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Azarbaijan
  • Islam
  • Christianty
  • refutation(raddiyyah)
  • Apology

ورود مسیحیت به ناحیه آذربایجان و نخستین اجتماعات آن

آذربایجان به معنای متعارف آن شامل نواحی وسیعی از شمال غرب کشور ایران و خود کشور آذربایجان کنونی و حتی قسمت‌هایی از ارمنستان می­شود. لذا برای بررسی اولین اجتماعات مسیحی باید تمام این مناطق را در نظر گرفت. مردم سرزمین ارمنستان پس از ظهور مسیح رفته رفته پیرو کیش مسیح شدند. این ناحیه در زد وخوردهای تاریخی بین حکومت‌های ایرانی و رومی و بعدها عثمانی و صفوی دست به دست شده است. نخستین پایه­های کلیسای ارمنی را دو تن از حواریون عیسی به اسامیبارتلمی (Barthelemy) و تاده (Thadee) گذاشتند و کار آن دو با فعالیت عده­ای از مبلغان مسیحی سوریه که از منطقه ادِسا (رُها، اورفۀ کنونی) آمده بودند، ادامه یافت. در سال 301م. با کوشش گریگوری مقدس این کیش رسمیت یافت و ابتدا کلیسای اوچمیازین و پس از آن کلیساهای متعددی تأسیس گردید (دیباج، 1345: 26-23؛ پاسدر ماجیان، 1377: 19-118). از این رو، از پیش از اسلام دو اقلیت مذهبی ارامنه و کلدانیان (آسوریان) در این ناحیه وجود داشتند.

ارامنه: غرب ایران؛ به خصوص آذربایجان غربی از گذشته­های دور از مراکز انتشار مذهب مسیح بود؛ زیرا اکثر کلیساهای کهن و معروف ایران مانند طاطاوس و یا تادی مقدس، معروف به قره کلیسا در جنوب شهرستان ماکو (سده ششم م)، کلیسای استپانوس در جلفای ارس (سده نهم میلادی) کلیسای سرکیس در خوی (سده دوازدهم م) و کلیسای هریپیمه در مرزومبار، نزدیک تبریز ( سده دوازدهم م)، و کلیساهای متعدد در سلماس، مرند، و ... قرار داشتند (مشکور، 1349: 195-196). در طی جنگ جهانی اول (1917م) دولت عثمانی عدۀ کثیری از ارامنه را به علت حمایت از متفقین (انگلیس و روسیه) قتل عام کرد. گروهی از آنان به ایران پناه آوردند و در آذربایجان و نقاط دیگر ساکن شدند و به همکیشان خویش افزودند. مذهب ملی ایشان گریگوری است. اینان علاوه بر آذربایجان، در تهران، خوزستان، اصفهان و ... پراکنده­اند (همان: 196-197).

آسوریان یا کلدانیان آذربایجان:

اینان بقایای ملت قدیم کلده هستند که از دو هزار و پانصد سال پیش در ایران زندگی می­کنند. آسوری­ها در دورۀ اشکانی و ساسانی قبول دین مسیح (ع) کردند و به یکی از مذاهب قدیم آن؛ یعنی نسطوری درآمدند. در اواسط قرن پنجم میلادی (430م) کلیسای نسطوری یا کلیسای مسیحیان ایران تشکیل شد که رئیس مذهب آنها«مارشمون» نام داشت (فیلد، 1342: 793). اینان پس از جنگ جهانی اول بر اثر فشار ترکان عثمانی پراکنده شدند و گروه بسیاری از آنان در آذربایجان غربی؛ به ویژه در ناحیه ارومیه و سلماس و خوی سکونت یافتند (منشی­امیر،1360: 310). کلیسای اینان در ارومیه به نام «مات مریم» (ننه مریم) موجود است. البته، گروهی از اینان بر اثر تبلیغات مبلغان مسیحی به مذاهب پروتستان و کاتولیک گراییدند (مشکور،1349: 199-200). هسته مرکزی آسوریان هنوز در ایران قرار دارد. اکنون آنها در ایران، در امنیت زندگی می­کنند ­و همراه با سایر هم­میهنان خویش به کار و کوشش مشغولند. جمهوری اسلامی ایران حقوق قومی آنها را محفوظ داشته و در مجلس شورای اسلامی نماینده­ای خاص خود دارند (جلالی­مقدم، 1307: 370).

زمینه­های نگارش ردّیه­های حوزه آذربایجان

ردّیه­نویسی در حوزۀ آذربایجان در خلأ پدید نیامد؛ بلکه عوامل و زمینه­های چندی موجب این امر شد. در اینجا به مهمترین این عوامل اشاره می­کنیم:

1- فعالیت شدید مبلغان مسیحی که از دورۀ صفوی به صورت گسترده­ای به‌واسطه طرح اتحاد صفویه– غرب علیه عثمانی صورت گرفته بود. در این راستا، مبلغان فرقه­های مختلف مسیحی1 در شهرهای مختلف، مانند: تبریز، اصفهان، شیراز با روحیه­ای تهاجمی فعالیت داشتند (ثواقب، 1379: 217-218). این روند پس از فروریختن صفویه تا قوام دولت قاجاریه مدتی متوقف گردید؛ اما پس از استواری قاجاریه چون که ایران در آن روزگار از لحاظ سیاست بین­المللی اهمیت فراوان یافته بود، سیل ورود مبلغان مسیحی آغاز شد. هنری مارتین (Henry Martyn) کشیش سرشناس انگلیسی در اوایل سدۀ نوزدهم م. از این افراد بود که برای تبلیغ مسیحیت به ایران آمد. چند سال پس از وی در سال 1869م. انجمن تبلیغی کلیسا (CMS) (Church Missionary Society) به صورت عامل اصلی میسیونری انگلیس در ایران درآمد. اولین گروه کشیش‌های انگلیسی در سال1885م. به ارومیه رسیدند که دو مدرسه در ارومیه و دو مدرسه در حومۀ آن تأسیس کردند. در سال 1890م. چهار راهبه به این میسیون پیوستند و مدارس دخترانه نیز تأسیس شد (نوایی، 1370: 439-440).

علاوه بر مبلغان مسیحی انگلیس، میسیون بازل و هیأت مبلغان آمریکایی نیز فعالیت داشتند. در سال 1244ق/1829م. دو کشیش آمریکایی به نام­های اسمیت (Smith) و دوایت (Dwight) از طرف میسیون بازل برای بررسی وضع عیسویان آذربایجان در شهرهای خوی، سلماس، ارومیه و ... فعالیت تبلیغی داشتند (همان:231-232). از دیگر مبلغان این میسیون می­توان به ژوزف ولف (Joseph Wolf)، زارمبا (Zaremba)، دیتریش (Dietrich)، فاندر (Pfander) و غیره اشاره نمود (منصوری، 1387: ج2، 503). اعضای این میسیون در سال 1832م. در تبریز با اخذ فرمان از دولت، مدرسه میسیون بازل را تأسیس کردند. فاندر به اتفاق ف. هاس به شهرها رفتند و ترجمه­های انجیل را توزیع کردند (واترفیلد، 1973: 88). سرمبلغ هیأت آمریکایی نیز پرکینز (Perkins) بود که پس از یادگیری زبان ترکی در تبریز به همراه گرانت (Grant) در آغاز سال 1836م. ارومیه، مراکز تبلیغی و تعلیمی تأسیس کردند و در کلیسا به ترویج زبان ترکی به خاطر یکدست کردن زبان مخاطبانشان برای ترجمه­های انجیل، مشغول شدند و انجیل و نشریات مذهبی را به همین زبان چاپ و توزیع کردند (منصوری، همان: 522). پس از پرکینز، ساموئل ری، متصدی و مسؤول امور ارامنۀ منطقه بود (همان: 524-525). البته، ناگفته نماند عباس میرزا (1249-1203ق) ولیعهد فتحعلی شاه و والی آذربایجان، تا زنده بود به مبلغان مسیحی اجازه فعالیت نمی­داد و حتی فاندر را جاسوس روس می­دانست. بعد از فوت او به تدریج، میسیونرهای بازل از قره باغ (شوشی) و چند ماه بعد پرکینز از استانبول وارد تبریز شدند (همان: 536-537).

2- موقعیت جغرافیایی این حوزه به جهت واقع شدن در مرزهای غربی و شمال غربیِ کشور پهناور ایران محل تلاقی فرهنگ­های دینی و ملی مختلف بوده است. در بُعد دینی به جهت نزدیکی و مجاورت با کشورهای اروپایی و مسیحی­نشین و همچنین، ورود میسیونرهای مسیحی نخست به این منطقه، متعاقباً برخوردهایی هم از جانب علمای مسلمان این منطقه داشته که در قالب خلق چنین آثاری خود را نمایان ساخته است.

3- وجود و بروز شخصیت برجسته­ محمدصادق فخرالاسلام هم در این فرایند بی­تأثیر نبوده است. فخرالاسلام به عنوان یک «جدیدالاسلام»، بعد از اسلام آوردن نسبت به کیش سابق خود؛ یعنی مسیحیت با تألیف ردّیه و انجام مناظره با کشیشان مسیحی به دفاع از اسلام پرداخته بود. علمای اسلام هم به جهت ارتباط نزدیک با او و بعضاً با استفاده از مطالعۀ آثار و نظریاتش، به ردّ مسیحیت پرداخته­اند و از این جهت فخرالاسلام در تشجیع و تحریک مسلمانان به این سمت نقش بسزایی داشته است.

4- توجه و اهمیت حکومت به تألیف چنین آثار و حمایت آن از فعالیت علمای مسلمان نیز در این روند بی­تأثیر نیست. چنانکه لقب فخرالاسلام راناصرالدین شاه به محمدصادق اعطا کرد و او هم به دستور و حمایت شاه کتاب انیس­الاعلام را نگاشت. تعریف و تمجیدهای بعضی از این ردّیه­نگاران مانند فخرالاسلام (بیان­الحق، ج1: 5-10)، حسین حسینی (الحق­المبین، ب4) و اسماعیل قره باغی (مشکوة المسلمین،  :3) از ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه نیز بیانگر این مطلب است. اقدام عباس میرزا به عدم جواز تبلیغ مبلغان مسیحی، راه را برای تألیف ردّیه و واکنش علمای مسلمان هموار کرد (منصوری، ج2: 37-536).

5- تبریز را می­توان در برخی زمینه­ها شهر اولین­ها خواند: صنعت چاپ یکی از صنایعی بود که ابتدا در این شهر ایجاد شد. عباس‌میرزا، میرزا زین­العابدین تبریزی را مأمور فراگیری فن چاپ و به راه انداختن نخستین چاپخانۀ سربی در تبریز کرد. میرزا زین­العابدین به سال ۱۲۳۳ق/1818م. اسباب و آلات «باسمه خانه، طیپوگرافی»؛ یعنی چاپ حروفی را به تبریز آورد و تحت حمایت عباس میرزا مطبعۀ کوچکی برقرار کرد. چند سال بعد میرزا صالح شیرازی- دانشجوی گسیل شده به خارج- در بازگشت از انگلستان اجناس چاپ­سازی و دستگاه کوچکی به تبریز آورد (آرین­پور، 1372،  ج1: 231-230). البته، به همین منظور نخست‌ به‌ امر عباس‌ میرزا، هم‌ از ایران‌ کسانی‌ برای‌ آموختن‌ فن‌ چاپ‌ و تهیه‌ ابزارهای‌ چاپ‌ به‌ خارج‌ فرستاده‌ شدند و هم‌ شخصی‌ به‌ نام‌ ادوارد برجس (‌مشهور به برجیس‌) را برای‌ آموزش‌ فن‌ چاپ‌ و تأسیس‌ چاپخانه‌ به‌ ایران‌ دعوت‌ کردند (آدمیت، 1354: 374). پیدایی صنعت عظیم چاپ، به خودی خود طبع و نشر آثار ردّیه­ای را سهل نمود و مؤلفان موفق به ارائه آثار قلمی خود بودند.

6- تألیف کتاب میزان­الحق 2به دست میسیونر پروتستانی فاندر (1865-1803م) که بیشترین موج ردّیه­نویسی را هم در آذربایجان و هم در دیگر نقاط ایران زمین و حتی در دیگر کشورهای اسلامی برانگیخت. فاندر اولین نماینده میسیون بازل در ایران بود. او در سال 1248ق/1832م. در تبریز به مدت چند ماه اقامت کرد و با فعالیت‌های خود، اطلاعات لازم برای سازماندهی کار میسیونری ایران را در اختیار میسیون قرار داد (والدبورگر، 1379: 54). او در کار تبلیغی خود کتاب‌های مفتاح­الاسرار، حل­الاشکال، اظهارالدین­النصرانی، طریق­الحیاة و میزان­الحق را نگاشت. فعالیت این میسیون به دلیل واکنش علما و مردم، پس از چهار سال فعالیت متوقف گردید. در چنین حالتی فاندر و دیگر مبلغان بازل برای فعایت در هندوستان به خدمت «انجمن تبلیغی کلیسا» درآمدند (همان: 186-187). فاندر با توزیع میزان­الحق و فعالیت‌های تبلیغی­اش در هند، از طرف شیخ رحمت­الله هندی (د.1308ق) به مناظره دعوت شد. سرانجام در این مناظره فاندر شکست خورد و برای همیشه هند را ترک گفت. کتاب اظهارالحق رحمت­الله حاصل این مناظره است (از برخورد تا گفتگو...، 228-229).

معرفی ردّیه­نویسان بر مسیحیتدر حوزۀ آذربایجان

1- محمد صادق فخرالاسلام

میرزا محمد صادق«فخرالاسلام» یا «جدیدالاسلام ارومی» در یک خانوادۀ مسیحی در ارومیه متولد شد و به سلک روحانیت کلیسای نسطوریان آسوری درآمد. پس از تحصیل در مدارس ارومیه و واتیکان، از فضلا و کشیشان آنها شد. او پس از جستجو از حقیقت دین، موفق به قبول دین مقدس اسلام شد و مذهب شیعۀ امامیه را پذیرفت. خود او می­گوید:«شخصی بودم از علمای اهل کتاب و مرا در جاهلیت رابّی موشی (بن رابّی یوحنّا بن رابّی وردة بن رابّی شموئیل) می­گفتند. اباً عن جد ریاست و روحانیت بر مسیحیان داشتیم. بعد از تتبّع در ادیان این حقیر به شرف اسلام مشرّف شدم و مسمّی به محمد صادق فخرالاسلام شدم.» (فخرالاسلام، 1351: 54؛ همو،1351: 21-26).پس از آن 16 سال در نجف تحصیل کرد و با اخذ درجۀ اجتهاد به ایران بازگشت. فخرالاسلام، در اثبات حقانیت اسلام و ردّ بر نصارا چندین اثر از خود به یادگار گذاشت و سرانجام در حدود سال 1330ق/1291ش. در تهران به ابدیت پیوست و پیکرش در امامزاده عبدالله (ع) شهر ری به خاک سپرده شد (دانش­فروز، 1381: 400-399؛ رامیان،1344: 343-342؛ آقابزرگ، 1408: 102-101).از آثار ایشان می­توان به انیس­الاعلام فی نصرةالاسلام، برهان­المسلمین، بیان­الحق و الصدق­المطلق، تعجیزالمسیحیین، خلاصةالکلام فی افتخارالاسلام، وجوب­الحجاب و حرمة شرب­الخمر و ... اشاره کرد:

1- 1. انیس­الاعلام فی نصرة­الاسلام، 8جلد، تنظیم و پاورقی سیدعبدالرحیم خلخالی، تهران: مرتضوی، 1351ش.

انیس­الاعلام کتابی کلامی به زبان فارسی است که در برتری و حقانیت اسلام بر دیگر ادیان با استناد به آیات کتاب مقدس درباره پیش­بینی ظهور پیغمبر اسلام (ص) است. تقریباً همه مباحث مربوط به مسیحیت در این اثر از کتاب اظهارالحق رحمت­الله هندی اقتباس شده است. کار رحمت­الله از لحاظ روشمندی و گیرایی و تأثیر نقل آن از ادبیات کلامی و تاریخی مسیحیت در بین محققان جهان اسلام بی­نظیر است (231   (Powell,1993:؛ به طوری­که ردّیه­نگاران بعدی مطالب بسیاری از آن نقل کرده­اند. اظهارالحق در سال 1280ق به زبان عربی تألیف شده است (کیرانوی، 1413: 820، 830 و 915). عمده ابتکارهای مرحوم فخرالاسلام در کتاب انیس­الاعلام به قرار زیر است:1-ترجمه دقیق متن اظهارالحق: اغلاط، اختلافات، تحریفات و بشارات و عهدین و ... ؛ 2- جابه­جا کردن فصولِ متن اصلی به سلیقه خود؛ 3- افزودن یا کاستن مطالبی در ضمن مباحث و فصول مستقل؛ 4- دادن صبغۀ شیعی به کتاب؛ 5- حذف یا تغییر برخی از شواهد دالّ بر مؤلف اصلی؛ 6- اضافه کردن ترجمه سریانی آیات کتاب مقدس، به ویژه عهد جدید، طبق تصور مسلمانان که زبان انجیل را سریانی می­دانسته­اند (توفیقی، 1382: 41).

انیس­الاعلام چندین بار چاپ شده و آخرین چاپ آن در هشت مجلد با مقدمه و تنظیم و پاورقی سیدعبدالرحیم خلخالی توسط انتشارات مرتضوی بوده‌است. با توجه به شهرت این کتاب و در دسترس بودنش بیش از این به معرفی این اثر نمی­پردازیم.

1- 2. برهان­المسلمین، بی­جا، بی­نا، 1312ق، فارسی، ابعاد10×5/16، جیبی، 64صفحه.

فخرالاسلام، برهان­المسلمین را در رمضان1312ق. در دارالخلافه طهران برای اطلاع عامه مردم تحریر نموده است (فخرالاسلام، 1312: 2). موضوع کتاب، مناظرۀ فخرالاسلام و جمعی از دوستانش با روحانیان پروتستان؛ به ویژه قسیس وارد ینکی دنیائی (وارد صاحب) و فاطر[فادر=پدر] صاحب است (همان: 60).

این مناظره در شش مسأله اختلافی کلی صورت پذیرفته است: 1- تحریف کتب عهدین؛ 2- نداشتن سند متصل به مصنّفین؛ 3- منسوخ بودن آنها؛ 4- عقیدۀ توحید مسلمانان و تثلیث مسیحیان؛ 5- نبوت خاتم­الانبیا محمدبن­عبدالله (ص)؛ 6- مسلمین قرآن مجید را کلام خدا می­دانند؛ حال آنکه نصارا کلام خود حضرت خاتم­الانبیا (ص) می­دانند.

استدلال­های فخرالاسلام در مورد تحریف کتاب مقدس و ارائۀ شواهد (متی: 1/ 11و17) و بررسی دقیق آنها از جهات گوناگون، قسیس را وادار به گفتن عبارت «من نمی­دانم» می­کند (برهان: 8-11). او پس از بیان افتراهای اناجیل به عیسی (ع)، به دین اسلام و قرآن مباهات می­کند که قرآن از اول تا آخر خطایی به عیسی (ع) و مادرش نسبت نمی­دهد. سپس جریان ولادت مسیح را از قرآن (سورۀ مریم: 35-16) و اناجیل (متی: 1/18) می­آورد (برهان: 41-52). وارد صاحب در مقابل ایرادات فخرالاسلام می­گوید:«دیگر بس است! ما مباحثه نمی­کنیم، استعفا دادیم» و همه مسلمانان حاضر از کثرت ذوق صدا را بلند می­کنند که دین اسلام حق و ادیان دیگر باطل است. سپس مجلس متفرق می­شود (همان:60-59).

فخرالاسلام بعد از تألیف این کتاب و برای تأیید و تأکید مجدد بر موضوعات طرح شده در آن به نگارش کتاب تعجیزالمسیحیین مبادرت ورزید (آقابزرگ، ج4: 210).

1- 3. بیان­الحق و الصدق­المطلق، بی­تا، تهران: چاپ سنگی، فارسی، ج1، 342 صفحه.

این کتاب که به نام الرّد علی­الهدایة نیز مشهور است در سال 1322ق/ 1904م. در ده جلد تألیف یافته که جلدهای اول و چهارم با هزینۀ صدراعظم، ملقب به اتابک میرزا علی­اصغرخان و بعضی دیگر از تجار در سال 1324ق. به چاپ رسید و هشت مجلد دیگر چاپ نشده­است (همان، ج3: 18).

فخرالاسلام این اثر را در پاسخ به تألیفات علمای مسیحی برضد اسلام می­نویسد. این تألیفات عبارتند از: مجلّدات اربعه الهدایة 3که جمعیت مستشرقین آمریکایی نوشته بودند؛ کتاب ابحاث­المجتهدین فی­الاختلاف بین­النصاری و المسلمین نوشتۀ نقولا یعقوب غبریل (مصر1901م) و رسالۀ عبدالمسیح ابن اسحاق الکندی (مصر 1895م)؛ مقالة­الاسلام تألیف جرج سیل 4؛ رساله بیان­المعتقدالصحیح فی صلب­السیدالمسیح نوشتۀ القس الارشیمندریت خریسطفور جبایش و غیره. او در جواب دادن به این ردّیه­ها در مجموع، نگارش این کتاب را به ده جلد می­رساند (بیان­الحق، ج1: 5). فخرالاسلام برای نگارش این ردّیه از منابع مطبوع خود مسیحی­ها استفاده کرده و به جهت اشرافش بر زبان عبری از کتب عبری؛ به ویژه متون عبری کتاب مقدس و تفاسیر عبری آن بهره جسته است.

نویسنده ذکر معجزات و خوارق عادات انبیای سابق در قرآن مجید و احادیث شریفه و اقرار حضرت ختمی مرتبت (ص) به آن معجزات را دلیل نبوت صادق و معجزه داشتن ایشان تلقی می­کند؛ چرا که اگر خود دارا نبود، هیچ یک از اینها را بیان نمی­کرد (همان: 70-69). همچنین، به برخی از صفات حسنه آن بزرگوار اشاره می­کند؛ تا جایی که می­گوید حتی فاندر که از اعدا عدوّ آن حضرت است، بر خرده­بینی و مآل­اندیشی آن حضرت اقرار کرده است (همان­جا؛ فاندر، 1813: 239). از قول کشیش عبدالمسیح کندی در شعاع تابنده نیز چنین می­آورد:«هیچ کس منکر این نیست که حضرت محمد (ص) شخص عاقل بافطانت بوده است» (بیان­الحق، همانجا).

اثبات معراج جسمانی پیامبر اسلام (ص) با آوردن مشابه آن عقیده از کتاب مقدس (پیدایش، 5/ 24؛ پادشاهان دوم، 2/ 11و12)، اثبات معجزۀ شقّ­القمر با توجه به نقل‌های تاریخی و آیات و روایات (بیان­الحق، ج1: 130)، وجوه اعجاز قرآن و پاسخ به شبهات صاحب الهدایة، ذکر حال انبیاء در کتب عهدین، قضاوت و رویکرد عهدین نسبت به آنها و ... مباحث بعدی را تشکیل می­دهند. پس از پاسخ دادن به ایرادات صاحب الهدایة، از این کتاب  با عنوان الغوایة نام می­برد.

1- 4. خلاصة­الکلام فی افتخار­الاسلام،به انضمام و مقدمۀ میرزاابوالفضل زاهدی قمی، قم: چاپخانۀ حکمت، 1330ق، چاپ دوم، فارسی، 160صفحه.

فخرالاسلام این اثر را بنابر درخواست بعضی از علما و مردم؛ به ویژه مردم اصفهان پس از تألیف بیان­الحق در موضوع امتیازات اسلام بر سایر ادیان به رشته تحریر درآورده و بنابر تصریح خود در 28 جمادی­الاول سال1322ق. در منطقه سرقنات جی نزدیک امام­زاده حسن تهران، نوشته است (خلاصةالکلام: 3).

زاهدی قمی در مقدمه اشاره می­کند که مسیحیان بعد از مبارزه در جنگ‌هایی مانند جنگ‌های صلیبی  و شکست خوردن در آن نبردها رو به تبلیغ آوردند و دست به تألیف کتاب‌هایی چون سنجش حقیقت یا همان میزان­الحق فاندر زدند. در چنین فضایی، علمایی از ایران و هند و ممالک دیگر جواب‌هایی قاطع نوشته­اند که خلاصةالکلام نمونه­ای از آنهاست. در ادامه نیز سبب و جریان اسلام‌آوردن فخرالاسلام را اظهار می­دارد.

فخرالاسلام در قسمت نخست پس از توصیه به تحقیق در دین و مذمّت تقلید، نتیجه می­گیرد که انسان عاقل باید دین پیامبری را اطاعت کند که شروط نبوت و اوصاف رسالت در او مجتمع­تر باشد؛ چه از متابعتش نجات و از مخالفتش هلاکت حاصل خواهد شد (همان: 14). مؤلف با بیان عقیدۀ مسلمانان و مسیحیان درباره معرفت خدای (همان: 26)، نبوت و عصمت (همان: 89) و معاد (همان: 121) هر دو را در کفّه ترازو قرار می­دهد تا خواننده هر کدام را که به عقلش راست و درست آید، اختیار کند.

فخرالاسلام در این کتاب دو دین (اسلام و مسیحیت) را با ادله­ عقلی و نقلی (نقلی به معنای تحلیل و تدقیق متن مقدس) به دور از هر گونه تعصب معرفی می­کند و قضاوت را به خود خواننده وا می­گذارد که دین برتر را انتخاب کند (در مورد این کتاب همچنین ر.ک. آقا بزرگ، ج7: 232؛ امین، محسن، ج9: 367؛ مدرس تبریزی، 1374: ج4: 302).

1- 5. رساله وجوب نقاب و حرمت شراب، تهران، دارالخلافه تهران: مطبعه استاد­الماهر میرزا علی­اصغر، چاپ سنگی، 1329ق/1290ش، جیبی، 96 صفحه.

فخرالاسلام در نیمۀ نخست این اثر به استناد انجیل و قرآن از وجوب حجاب زنان دفاع می­کند؛ و در نیمۀ دیگر به بحث دربارۀ حرمت شراب می­پردازد. این کتاب در قالب ردّیه­نویسی و پاسخ به شبهاتی است که در مورد حجاب، پس از مشروطیت در ایران به رواج اندیشه­های جدید و نو، در میان مردم رواج داشته است. نیمۀ مربوط به حجاب خود مشتمل بر دو فصل است: فصل اول با طرح سؤالی در مورد حجاب از طرف«چند نفر ترک» شروع می­شود و سپس مؤلف درباره­«حجاب زنان در جمیع شرایع» با شواهدی (شش شاهد) از کتب مقدسۀ یهود و نصارا (قرنتیان اول، 11/ 17-3و14/ 35-34؛ متی، 5/ 28-27؛ تیموتاوس، 2/ 15-9؛ پیدایش، 20/ 16و24/65-64) و احادیث ایشان به صورت مبسوط و مشروح در مقام پاسخگویی به مخالفان حجاب برآمده است.

فصل دوم رساله، شامل احکام حجاب و نقاب از منظر قرآن مجید (نور:20 و21) و با ترجمۀ آیات از کتاب خلاصةالمنهج فتح­الله بن کاشانی (د.988ق) است. مؤلف خلاصةالمنهج در ترجمۀ این آیات به احادیث و روایات ائمه (ع) و نیز به تفسیرهای معتبر مانند مجمع­البیان، کنزالعرفان، التبیان فی تفسیرالقرآن و ... استناد می­کند.

او در بخشی از رساله، خلاصۀ دیدگاه مسیحیان و مسلمانان را در باب زن چنین بیان می­دارد: زینت زن حیا و تقواست، نه طلا و مروارید. زن دینداری­اش را با اعمال صالح به اثبات می­رساند، نه تجارت و اختلاط با مردها. زن نباید مسلط بر شوهر شود:«الرّجال قوّامون علی‌النّساء»؛ خدا اول آدم را آفرید، بعد حوا را؛ پس مرد همیشه باید مقدم باشد؛ آدم فریب شیطان را نخورد، بلکه حوا فریب خورد؛ پس زن زود فریب می­خورد. بنابراین، مطلوب حجاب و نقاب و سکونت در خانه است؛ نه زینت و کشف و مخالطه با مرد (جعفریان، 1386: 69).

2- حاج میرزا نجفعلی (نجفقلی) دانش تبریزی

میزان­الموازین فی امرالدین، اسلامبول: مطبعه عامره، 1288ق، فارسی، چاپ سنگی، 295صفحه.

میرزانجفقلى‌‌ (نجفعلى‌)خان، متخلص به‌ دانش (د.1309ق) ، ادیب و روزنامه­نگار بود و در فقه و اصول و احادیث و اخبار اطلاع کامل داشت. دانش تبریزی معاصر با ناصرالدین شاه قاجاربود. او در 1273ق. از آذربایجان به استانبول رفت و با میرزا سنگلاخ (1294-1184ق) هم­صحبت شده و اشعار شعرای آن عهد در مدح میرزا را جمع­آوری کرد و با عنوان مجمع­الاوصاف به طبع رسانید. او تا 1303ق. مترجم‌ ترکى‌ سفارت‌ ایران‌ در استانبول بود. طی این مدت در سال 1292ق. روزنامه‏ هفتگى اختر را تأسیس کرد و مدت بیست و یک سال آن را انتشار داد (آرین­پور،1372: ج1: 250). دانش تبریزی در 1304ق. سمت سر کنسولى ایران در مصر را عهده‏دار شد تا اینکه در 1308ق. به تهران آمد و جزو صاحب­منصبان وزارت خارجه شد و تا پایان عمر در همین سمت باقى ماند تا درگذشت. مجمع­الاوصاف، مشکوة­الحیات فى تفسیر­الایاتدر تفسیر آیۀ«ذوالقرنین» و میزان­الموازین فى امرالدین، در ردّ میزان­الحق فاندراز آثار اوست (تربیت، 1378: 227-228؛ بامداد، 1384: 726-727؛ اعتمادالسلطنه، بی­تا: 197-198؛ مشار، بی­تا: ج6: 542-543).

میزان­الموازین از یک مقدمه و پنج میزان تشکیل  و در ذیل هر میزان، ده معیار ذکر شده است. نویسنده سبب تألیف کتاب خویش را تألیفات جماعتی از مذهب عیسویان چون میزان­الحق فاندر در اعتراض به اسلام و خواهش دوستانش برای جوابیه به آن و آگاهی صاحبان ادراک می­داند. لذا این اثر را برای سنجیدن هرگونه میزان صحیح و سقیم و نشان دادن راه راست و مستقیم نگاشته است (میزان­المیزان، ص5-4). شاید علت انتخاب این نام برای کتابش هم برآمده از عنوان کتاب میزان­الحق باشد.

میزان نخستین در ده معیار دربارۀ خداشناسی و توحید الهی بحث می­کند. در این میان تناقض و تنافی آیات کتاب مقدس در مورد توحید الهی را بیان می­کند (همان: 8-11). نویسنده استدلال­هایش را در مورد ذات و معرفت الهی، ابتدا به تأسّی از خطبۀ نخست نهج­البلاغه به صورت فلسفی ارائه می­دهد و پس از بیان پایه­های استدلال، رویکردی عرفانی در پیش می­گیرد و به متن خود صبغۀ عرفانی می­بخشد؛ حتی در بین کلام خویش اشعار عرفانی فراوانی از شاعران؛ به ویژه از گلشن راز شیخ محمود شبستری می­آورد.

میزان دوم در پیداکردن دین حقیقی و شناختن راه راست از روی بصیرت و انصاف است (ص47-50). میزان سوم کتاب نیز سخنان فاندر در میزان­الحق را در موضوعات  اختلافی بین اسلام و مسیحیت مورد سنجش قرار می­دهد (ص 29-128).

معاییر میزان چهارم بشارات و اشارات عهدین دربارۀ حضرت محمد (ص) را ذکر می­کند و در لابه‌لای آنها استدلال­های فاندر و تأویل آن آیات را از طرف او رد می­کند (ص146). معاییر دهگانۀ میزان پنجم نیز معجزات و کرامات نبی اسلام (ص)، علوم و آموزه­های قرآنی و رفع اشکال و ردّ نظریه­های فاندر در این خصوص و شرف و حقانیت دین اسلام را بیان می­دارد (ص214).

نویسنده در هیچ جای کتاب از فاندر اسم نمی­برد؛ فقط عبارت «میزان­الحق پروتستانی» را می­آورد. شاید به همین دلیل در فهرست­نویسی و کتاب‌شناسی این ردّیه منظور نویسنده را میزان­الحقِ هنری مارتین دانسته­اند؛ اما با تطبیق و بررسی شماره صفحات و مضمون مطالبی که میزان­الموازین از میزان­الحق نقل کرده است، آشکار شد که منظور نویسنده میزان­الحق فاندر است.

3- یوسف مجتهد تبریزی

لسان­الحق فی اثبات مظالم­المسیحیین، تبریز،‌ مطبعۀ اسکندری، 1336ق، فارسی، 538صفحه.

آیت­الله میرزا یوسف مجتهد تبریزی (1337-1279ق)، عالم دینى، فقیه، و شاعر در تبریز به دنیا آمد. پس از فراگیرى علوم عربى و منطق و ادبیات و قسمتى از اصول، در 1299ق. به نجف رفت. در 1311ق. به تبریز بازگشت و به نشر احکام اسلامى و تدریس و تألیف پرداخت. در پایان عمر، به قصد زیارت، به عتبات رفت و پس از ورود به کاظمین در سال1337ق. درگذشت و در همانجا مدفون گردید. آثار او عبارت‌است از: لسان­الحق فی اثبات مظالم­المسیحیین در ردّ نصارا و تثلیث، کشف بعض ما یعتقده الکرامخة.5 کتابى در اینکه ترجمه‏ واقعى قرآن مجید به زبان‏هاى دیگر مقدور نیست، ابتلاء­الائمة، دیوان شعر در مدح رسول اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) (آقابزرگ، ج9: 1218و ج18: 302؛ واعظی­خیابانی، بی­تا: 16-114؛ خیام­پور، 1372: 1018؛ امین، حسن، ج3: 319).

این کتاب متشکل از یک موعظه و سه مظلمه و یک خاتمه است. هر مظلمه بر هفت باب ترتیب یافته است. در قسمت موعظه همۀ انسان‌ها را به معرفت و عبادت خداوندی دعوت می­کند و با ذکر برخی از انتقاداتش بر مسیحیت و بیان اشکالات آن، تأمل و غور در دین را لازم می­داند. نویسنده این کتاب را واکنشی به فعالیت­های فریبکارانۀ فرقۀ پروتستان مسیحیت و اقدامات فاندر و میزان­الحق او می­داند (ص3-2).

مظلمۀ اول دربارۀ ظلم و جسارت مسیحیان نسبت به ذات اقدس الهی است. که در طی آن توحید خداوند متعال و طریق معرفت او، یکی ندانستن خداوند با مخلوق او و بیان اعتراض به نصارا در این مورد (ص23-22)؛ جسارات پولس «مقدس­النصاری» نسبت به ذات الهی، پاسخ به جسارات فاندر به حضرت ربوبیت در کتاب مفتاح­الاسرار و غیره بررسی می­شوند (ص110).

مظلمۀ دوم نیز ظلم و جسارت مسیحیان به حضرت مسیح را بیان می­کند. جسارت مسیحیان در خصوص نَسَب عیسی (مانند مرقس، باب1و لوقا، باب3)؛ جسارت پولس به آن حضرت و سایر انبیا (غلاطیان، باب3)؛ نسبت ارتکاب فعل منکر به حضرت مسیح (افسسیان، باب2؛ قرنتیان، بابهای5و6) در این مظلمه مورد توجه نویسنده است (ص139-141و 149).

مظلمۀ سوم در بیان جسارت‌های مسیحیان به انجیل آسمانی است. موضوعات طرح شده عبارتند از: الهامی نبودن اناجیل با توجه به مضامین آنها (ص184-197)؛ سند داشتن اناجیل و بیان اختلاف علمای مسیحی در صحت آنها (ص205-213)؛اثبات تحریفات واقعه در کتب مقدسه مسیحیان و ذکر شواهدی از کتب و تفاسیر علمای معتبر آنان (ص37-235)؛ بیان تناقضات اناجیل در پنجاه مورد (ص43-242). بیان اغلاط انجیل به واسطۀ گواهی تاریخی و استنباط از آیات دیگر (ص73-257؛ متی: 2، 12، 27؛ مرقس: 15/23؛10؛ لوقا: 1؛ یوحنّا: 1؛ 3/11؛ 15؛ لوقا: 12) بیان برخی از بشارات مندرجه در کتب عهدین و ... .6

این ردّیه از حیث محتوا بسیار غنی است؛ به طوری­که عمدۀ مسائل اختلافی را آورده و به دور از هرگونه حاشیه­پردازی به ردّ اعتقادات مسیحیان و کتاب میزان­الحق فاندر پرداخته است.

4- غلامحسین توتونچی­ صراف تبریزی

ازالة­الوساوس والاوهام عن قدس ساحة­الاسلام (تألیف 1346ق)، تبریز: چاپخانۀ­ حقیقت، 1351ق، فارسی، وزیری، 2جلد، ج اول66/ ج دوم،   198صفحه.

غلامحسین توتونچی (1360-1290ق) فقیه و متکلم شیعى، در تبریز به دنیا آمد. وی پس از فراگیری مقدمات علوم در همانجا در سال1314ق. برای تکمیل دانش‌هاى دینى خود به نجف رفت. در سال 1324ق. به زادگاهش بازگشت و به تدریس و تصنیف و ارشاد مردم روى آورد. از جمله آثار وى عبارتند از: ازالةالوساوس و الاوهام عن قدس ساحةالاسلام، بحرالفوائد، الادلةالعقلیه، حاشیه بر مکاسب شیخ مرتضى انصارى، هدایةالانام الى حقیقةالایمان و الاسلام (آقابزرگ، ج25: 73-172؛ کحاله، بی­تا، ج4: 18).

مؤلف در آغاز کتاب سبب تألیف این اثر را پاسخی به نوشته­های علمای مسیحی مثل فاندر و بعد از آن آثاری چون ینابیع­الاسلام دانسته که در بلاد هند مطبوع و اشاعه یافته بود. لذا نویسنده در ردّ آن آثار و زدودن شبهه از عوام، رسالۀ ازالة­الوساوس و الاوهام عن قدس ساحة­الاسلام را در دو جلد تألیف کرد. وی جلد اول بر اشتباهات و اشکالات قسّیس فاندر که اساس اشتباهات دیگران و منشأ گمراهی ایشان است، اشارتی می­کند و فساد و غرابت کلمات او را روشن می­سازد و در جلد دوم اشتباهات ینابیع­الاسلام را رد و فساد آنها را روشن می­کند (ازالةالوساوس، ج1 :3-6). این کتاب در دو جلد بوده که در یک مجلد گرد آمده است. مؤلف جلد اول کتاب خویش را به شرح موارد نقض کتاب مقدس اختصاص می­دهد و در آخر آن بر فاندر تعریض می­دارد و بیت معروف:«ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست/ عرض خود می­بری و زحمت ما می­داری» را می­آورد که در مقام منیع کتاب مبین محمّدی (ص) جسارت ورزیدن و اکاذیب باطل آوردن و این همه افتضاح بار آوردن سبب زحمت شده­ است (ج1: 66).

جلد دوم این کتاب نیز به بیان اشتباهات صاحب کتاب ینابیع­الاسلام می­پردازد. نویسنده کتاب ینابیع­الاسلام سن کلر تیزدال (Saint Clair Tisdall) از جمله مبلغان مسیحی است که در زمان مظفرالدین شاه به ایران آمد و در اصفهان با سید محمد داعی­الاسلام (1330-1256ق) مناظره نمود. کتاب ینابیع­الاسلام او با موضوع ردّ بر اسلام در مجموع پنج ینبوع است که مؤلف در هر ینبوعی، ریشه و منشأ اسلام و منابع قصص قرآنی را به زرتشتیان، اعراب جاهلیت قبل از اسلام، تورات و انجیل و ... مربوط می­داند. این کتاب به سال 1899م. در لاهور چاپ و در سال 1905م. ترجمۀ انگلیسی آن منتشر شد. بر این رساله علاوه بر کتاب ازالة­الوساوس توتونچی ردّیه­هایی نوشته شد که از آن میان می­توان به ازالة­الاوهام فی جواب ینابیع الاسلام اثر احمد شاهرودی و ردّ ینابیع­الاسلام عباسعلی شریف­رازی اشاره کرد (علوی، 1373: 35).

توتونچی در ازالةالوساوس از دیباچۀ ینابیع­الاسلام شروع می­کند و به اشکالات مطرح شده در آن پاسخ می­دهد (ازالةالوساوس، ج2: 1-3). ایشان در هر بحثی ضمن جواب دادن به شبهه و ردّ آن، وجوه فساد کلمات قسیس را هم نمایان می­سازد و با قرار دادن استدلال قسیس بر آیات کتاب مقدس، تناقضات به وجود آمده را هم می­نویسد و توضیحات بیشتری ارائه می­دهد (همان، ج2: 48).

مطالب این اثر فقط شامل ازالۀ شبهات دو کتاب میزان­الحق و ینابیع­الاسلام است. می­توان گفت که این دو کتاب مهمترین کتب ضدّ اسلامی رایج و شناخته شده بودند که عمده و اهمّ شبهات وارده مسیحیان در آنها گرد آمده بود.

5- حسین حسینی، متخلص به رومی میاندوآبی

الحق­المبین، تاریخ کتابت و نشر 1307ق، نسخه خطی فارسی، وزیری، ابعاد 22×17، 93 برگ.

این کتاب نیز در واکنش به فعالیت‌های مبلغان مسیحی نوشته شده است. مؤلف فعالیت این گروه را نه برای دغدغۀ دینی؛ بلکه در جهت اهداف استعمار و ملت خودشان می­داند (برگ2). وی این کتاب را به چهار سِفر تقسیم­بندی کرده است. البته، قبل از وارد شدن به شرح اسفار کتاب خویش، ابیاتی را در مدح ناصرالدین‌ شاه و مظفرالدین شاه می­آورد؛ چرا که در زمان حکومت این دو تن اقدام به کتابت نموده است (شروع تألیف در 1307ق). همچنین، از بعضی از امیران نظام مانند حسنعلی­خانکه مایه آسایش اهالی آذربایجان بوده و از حاجی کلانتر دارالسلطنه تبریز به نیکی یاد می­کند (برگ5-4).

سفر اول: در این سفر به آیاتی از کتاب مقدس7 اشاره می­کند که دالّ بر توحید هستند (برگ12-9).

سفر دوم کتاب مشتمل بر دو فصل است: فصل اول در بیان کلمات و آیات متحرّفه کتب تورات و اناجیل فعلی یهود و نصارا است (برگ12). فصل دوم نیز در ردّ عقیدۀ تثلیث و مسئلۀ اقانیم ثلاثه است. در این زمینه با اشاره به ریشه­های عهد عتیقی این مسأله و بیان آیاتی (پیدایش: 3/ 4 و5؛ 1/26؛ 11/7) در این مورد نتیجه می­گیرد که عیسویان این­گونه فقرات را برای تثلیث ادلّه قرار داده­اند. سفر سوم نیز در اثبات مخلوقیت و نبوت عیسی (ع) و احتیاج ایشان به خداوند با استناد به رسایل حواریون و اناجیل 8 است (برگ49-46). سفر چهارم هم در اثبات نبوت خاتم­الانبیا (ص) با استناد به آیات عهدین است 9علاوه ­بر این، به آمدن این بشارت در کتاب گمارا نیز اشاره می­کند (برگ75-51).

 6- اسماعیل قره باغی

6- 1. مشکوة المسلمین فی اثبات نبوة خاتم النبیین و رسالة سید المرسلین، طهران، بی­نا، 1320ق، 168صفحه، عربی، چاپ سربی.

نویسنده اسماعیل بن محمد جواد قراباغی (د.1333ق)، متولد منطقۀ قراباغ و ساکن نجف بوده است. او از عالمان دینی بود که در دفاع از اسلام آثاری را نگاشته است. او در سال 1295ق. مشکوةالمسلمین را تألیف کرده است (آقابزرگ، 1408: ج11: 58؛ مشار، بی­تا: ج1: 608). در مقدمۀ کتاب چون در عهد مظفرالدین شاه طبع و نشر یافته است، از او تجلیل و تمجید فراوان آمده است.

قره­باغی ابتدا به بیان اصل نبوت و تعریف کلی آن می­پردازد؛ به این معنا که وجودی انسانی است که از جانب حق به سوی خلق مبعوث می­شود و بدون نیاز به واسطۀ بشری از حق خبر می­آورد. همچنین، او را شخصی شارع و عالم به قوانین الهی می­داند که حق را آشکار می­کند و بطلان باطل را بیان می­دارد. در کل، باید راهنما و هادی بشر در تمام امور باشد (مشکوةالمسلمین، ص10-12). پس از بیان اینها به اثبات نبوت خاصۀ محمد مصطفی (ص) می­پردازد. برای این منظور به ذکر پاره­ای از معجزات آن حضرت مثل شق­القمر، تسبیح شن و سنگ‌ریزه در کف دست ایشان، تکلم با پرندگان، سیر کردن افراد بسیار با طعام اندک، جاری شدن آب از بین انگشتان آن حضرت، خبردادن از غیب یا معجزات قبل از نبوّتشان مثل شکستن ایوان کسری، خاموشی آتش در آتشکده ایران، سایه انداختن ابر بر ایشان، سلام کردن سنگ­ها بر او و ... را می­آورد. می­گوید همۀ اینها به حد تواتر رسیده­اند؛ حال آنکه معجزات سایر انبیایی مثل حضرت عیسی (ع) با وجود کمتر بودنشان به حدّ تواتر نرسیده­اند (همان: 19)

اعجاز قرآن و تصدیق نبوت انبیای پیشین در آن، مباهلۀ پیامبر اکرم (ص) با نصارای نجران و کناره­گیری نصاری و قبول پرداخت جزیه را نیز از دیگر نشانه­های حقانیت نبوت آن حضرت می­داند (همان: 27-28). نویسنده برای وجوه اعجاز قرآن، خبر دادن از امور غیب مثل خبر غلبۀ روم بر ایران، اشتمال آن بر اصول معارف حق و نکته­های حِکَمی، اختلاف نداشتن فقرات و اسلوب آن به حسب لفظ و معنی و ... را می­آورد.

مؤلف به ده مورد از بشارات­النبی در عهدین هم اشاره می­کند. در ذکر آیات، اول عبارت عبری آنها را بیان می­کند و سپس به فارسی ترجمه و آنگاه به عربی به توضیح آن آیات می­پردازد. در ادامه به نسخه­ها و ترجمه­های کتاب مقدس می­پردازد و از این طریق تحریف و تغییر آنها را با ذکر نمونه­هایی بیان می­کند.

قره‌باغی از تعدد زوجات نبی اکرم (ص) در مقابل ایرادات مسیحیان دفاع می­کند و در ضمن آن تعدد زوجات انبیای پیشین مثل یعقوب، یوسف، داود، سلیمان و ابراهیم و ... را بیان می­کند و ازدواج را امری نیک دانسته و در مقابل، رهبانیت در مسیحیت را مذمت می­کند (همان: 114-115).

نویسنده در بعضی جاها به مناسبت مطلبی که می­نویسد، در پاورقی و حتی داخل متن، بیتی از شاعران فارسی زبان نقل می­کند. در جاهای مختلف از یک پادری نصرانی بدن ذکر اسم و کتابش هم یاد می­کند که ردّ  بر اسلام نوشته و در مقام جواب او برمی­آید.

6- 2. ارشاد الکافرین و هدایة المسترشدین فی اثبات نبوة سید المرسلین

رسالۀ ارشادالکافرین به صورت کتاب مستقلی چاپ نشده؛ بلکه در ضمیمۀ مشکوةالمسلمین آورده شده است. قره­باغی پس از تألیف مشکوةالمسلمین در سال 1318ق. آن را نگاشته است. در این رساله مخاطب خویش را عالمی از مسیحیان قرار می­دهد و ضمن بیان مطالب کتاب او به ردّ آنها می­پردازد. در اینجا از اسم و عنوان کتاب عالم مسیحی حرفی نمی­زند؛ اما از عبارات نقل از او برمی­آید که منظورش رساله هنری مارتین مسیحی است.

7- سید حسین عرب­باغی

7- 1.دلائل قرآنی در ردّ مقاله همدانی، رضائیه، 1345ق، 16ص، فارسی، جیبی، تاریخ تألیف 22 رجب1345.

سید حسین عرب­باغی اورموی (1254-1329ش) در روستای سعیدلوی ارومیه به دنیا آمد. او پس از هشت سال تحصیلات مقدماتی در ارومیه برای ادامۀ تحصیلاتش به مشهد و سپس به نجف اشرف روانه شد. پس از کسب درجۀ اجتهاد به ارومیه بازگشت و در مسجد جامع ارومیه نماز می­گزارد. عرب‌باغی درسال 1329ش/ 1369ق. در 75 سالگی در ارومیه درگذشت و در همان شهر دفن گردید. مقبرۀ او هم­اینک در قبرستانی معروف به «آغا­قبری» به زیارتگاه عمومی مردم ارومیه تبدیل شده است (دانش­فروز، 1381: 382؛ رامیان، 1344: 217-216؛ افشار سیستانی، 1369: ج2: 735). از ایشان قریب به 82 جلد کتاب به یادگار مانده است. مهمترین آنها عبارتند از: مناهج­امیرالمؤمنین، التبیان فی معانی­القرآن، ، رسالۀ حقوق­الاسلام، احکام­الاسلام، سیاسة­الاسلام فی جواب­الاخوان، اربعین در اربعین، تبصرة المؤمنین، دعائم­الاسلام، دلایل قرآنی در رد مقالۀ همدانی و ... (عقلمند، 1385: 177-179؛ رامیان، 1344: 216-217). همچنین، کتاب طریق صواب در نجاست اهل کتاب هم از اوست که به چاپ سربی رسیده است و در ادامه به آن خواهیم پرداخت.

عرب‌باغی کتاب دلائل قرآنی را در ردّ مقالۀ میرزا اسماعیل، ناظم مدرسه آمریکایی همدان نوشته است. میرزا اسماعیلمقاله­ای نوشته بود و در آن چند آیه­ای از قرآن را شاهد آورده بود تا با استناد به آنها تحریف و تغییر کتب مقدسۀ مسیحیان را رد و مردمان را به تمسک به این کتب وادار کند. عرب­باغی هم در واکنش به او با توجه به آنکه میرزا اسماعیل قرآن شریف را مدرک قرار می­دهد، برای ردّ نظریات او به آیات قرآن استناد می­کند. عرب‌باغی می­نویسد که بنا به تصریح قرآن، حضرت موسی و عیسی فقط برای بنی­اسرائیل پیغمبر بودند (اسراء، 2؛ سجده، 23؛ آل عمران، 49-48؛ صف، 6). در مقابل، به تصریح قرآن مجید محمد (ص) بر تمام مردمان مبعوث شده است (اعراف، 158؛ صف، 9؛ فتح، 28؛ توبه، 33) و نبوت و رسالت در او ختم شده و دین حق آن حضرت ناسخ تمام ادیان است (دلائل، ص3-4).

نویسنده می­گوید که به تصریح قرآن، یهود و نصارا آیات را تحریف کردند و با این کار دین خود را به دنیایشان فروختند و کسب مال دنیا نمودند (نساء/ 46؛ مائده/ 70؛ بقره/ 75). علاوه بر این آیات، به طرز عقل هم ثابت است؛ زیرا تورات و انجیل نازل شده بر آن حضرات در آن زمان احکام و فرمان خداوند عالمیان بوده است؛ حال آنکه تورات و انجیل فعلی تاریخ و وقایع و اتفاقات زمان حضرت موسی و عیسی است و یک کتاب آسمانی بوده؛ ولی حالا چندین کتاب جمع و تدوین شده است (ص13-12).

7- 2. طریق صواب در نجاست اهل کتاب، تهران، چاپخانۀ علمی، 1366ق، چاپ سربی، 123صفحه.

عرب­باغی در این کتاب سعی می­کند از جهات گوناگون نجاست اهل کتاب را اثبات کند (طریق صواب: 2). ابتدا با ارائه تعریفی از نجاست و اطلاق آن بر افراد مشرک، آیات قرآنی دالّ بر شرک اهل کتاب را از سوره­های مریم، مائده، برائت، نساء، بقره، مؤمنون و ... ذکر می­کند (ص3-27). پس از ذکر آیات، احادیثی از کتبی چون کافی، تهذیب، صحیح مسلم، تحف­العقول و ... (ص41-29)؛ کلام علمایی چون شیخ مفید، شیخ طوسی، شهید اول، شهید ثانی، محقق بحرانی و ... را در مورد این مسأله بیان می­دارد (ص42-47).

با توجه به اینکه دستاویز عمده برای مشرک قلمداد کردن مسیحیان، مسألۀ تثلیث است، نویسنده در این مورد به سخن کسانی از قائلان به این مسأله در مسیحیت اشاره می­کند (ص50-73). بنابراین نویسنده در این اثر رویکردی فقهی نسبت به یهود و مسیحیت دارد و به همین علت، برخورد و تعامل با آنها را به دلیل مسألۀ فقهی و نجاست آنها، جایز نمی­داند.

8- علی آل­اسحاق خوئینی

آشنایی با مکتب وحی مسیحیت، قم: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1405ق/ 1364ش، 732صفحه.

آل اسحاق (1380-1318ش) در خوئین، از توابع زنجان، در یک خانواده مذهبی­ دیده به جهان گشود. پدر وی حاج شیخ عبدالکریم خوئینی، از عالمان بزرگ عصر خود در سال 1326ش. برای تدریس علوم اسلامی و سایر فعالیت‌ها به قم رفت. وی نیز با پدر به قم آمد و شروع به تحصیل کرد. وی در شانزده سالگی در سال 1334ش. به نجف اشرف رفت و در مدرسۀ آیت­اللّه بروجردی دروس حوزه را تا رسیدن به مرحلۀ اجتهاد ادامه داد. وی نماینده آیت­اللّه حکیم و پس از ایشان نماینده امام خمینی (ره) در استان موصل عراق بود. پس از پیروزی انقلاب نیز در شهرهای مختلف ایران؛ به خصوص در مناطق سنّی­نشین به تبلیغ پرداخت و نفش مؤثری در تشکیل بسیج مردمی و ایجاد وحدت میان شیعه و سنّی داشت.

آل اسحاق با مطالعۀ کتاب الهدایة تحقیق و بررسی متون اناجیل را وجهۀ همت خود قرار می­دهد. سبب نگارش خود را بیان برائت حضرت مسیح و مسیحیت واقعی از مسیحیان همدست با صهیونیست­ها و ظلم و ستم ناشی از این همدستی می­داند (ص19-20). نویسنده در بخش اول این ردّیه با تطبیق تعالیم و آموزه­های دیگر ادیان و مذاهب قبل از مسیحیت با تعالیم مسیحیت، اخذ آن تعالیم توسط مسیحیان و اشتراکات موجود در آنها را بیان می­کند (ص139). او در پی معرفی مسیحیتی است که تماماً ساخته و پرداختۀ پولس است و موضوعاتی چون اختلاف اناجیل، شخصیت عیسی (ع)، علت جدایی بین پولس و برنابا، موضوع ختنه، بدعت‌های پولس، قربانی گناه، قیامت مردگان، قضیۀ صلیب و غیره را به دقت بررسی می­کند (ص38-231).

بخش دوم کتاب به کتاب مقدس اختصاص دارد. در این بخش ضمن گزارش کلی از عهدین، آرای دانشمندان و علمای مسیحی را در مورد نگارش و تاریخ و آموزه­های کتاب مقدس بیان می­دارد (ص351).

مؤلف ضمن پرداختن به شخصیت برنابا و انجیل برنابا، او را یکی از پیشگامان در دیانت عیسی (ع) و یکی از شاگردان هفتاد نفری می‌داند‌ که آن حضرت معرفی می­کند. همچنین، قضاوت‌های متناقض کتاب مقدس در مورد ایشان (ص34-430) و اشتراکات انجیل برنابا را با آیات قرآنی نشان می­دهد (ص461).

نتیجه

علمای آذربایجان در روند شکل­گیری آثار بر مسیحیت و فعالیت میسیونرهای آن تألیفات فراوانی برجای نهادند. از این­رو، به پربار کردن این نوع آثار کمک شایانی کرده­اند. این­گونه واکنش‌ها و فعالیت­ها نمایانگر بیداری دینی و علمی و روشنگری علمای این خطّه است که در مقابل هجمه­های استعمار و تبشیری قد علم کرده و ضمن ایجاد خلل در برنامه­های ایشان موجب آگاهی و بیداری مردم در برابر خطرات فعالیت آنها شده­اند.

موقعیت جغرافیایی حوزه آذربایجان و به تبع آن تعامل و برخورد با مسیحیان کشورهای مجاور، وجود هیأت­های تبلیغی متعدد و فعال در این حوزه، پیدایی صنعت چاپ برای اولین بار در این منطقه، وجود شخصیت برجسته­ای چون محمدصادق فخرالاسلام، حمایت بعضی از حکام و .... از عواملی بودند که زمینۀ بروز این آثار را موجب شده­اند. تألیف کتاب میزان­الحق توسط فاندر و فعالیت تبلیغی او در این حوزه نیز موجی از تألیف ردّیه بر مسیحیت را موجب گردید؛ به طوری که تعدادی از ردّیه­های معرفی شده در نوشتار حاضر به ردّ این کتاب پرداخته­اند. همچنین، دانشمندان آذربایجان به دیگر آثار تألیف شده در هند و سایر سرزمین­ها هم نظر داشتند و درصدد پاسخگویی به شبهات طرح شده در آنها برمی­آمدند. با بررسی زمان نگارش این ردیه­ها در 150 سال اخیر می­توان دریافت که اوج این­ها در در دهه­های اول این برهۀ تاریخی است. به عبارتی، با فعالیت شدید مبلغان مسیحی و تألیف آثار ردیه­ای از طرف آنها متقابلاً واکنش و فعالیت قولی و قلمی متکلمان مسلمان هم بیشتر می­شود و با فعالیت کم­رنگ مبلغان، فعالیت علمای اسلامی نیز کاهش پیدا می­کند؛ که این خود روحیه تدافعی و نه تهاجمی دین اسلام را نمایان می­سازد.

پی­نوشت

1- فرقه­های کرملی، اگوستینینی، فرانسیسکن، دومینیکین، کاپوسن و یسوعیان فعالیت داشتند.

2- فاندر میزان­الحق را نخست (1829م) به زبان آلمانی نوشته بود. کتاب این روحانی پروتستان در سال1831م. به ارمنی ترجمه شد. آنگاه در سال 1835م. به فارسی، در1840 به اردو، در 1862به ترکی و در 1863م. به عربی نیز برگردانده شد ( از برخورد تا گفتگو (مقالاتی درباره مناسبات اسلام و مسیحیت)، ص228).

3- الهدایة را از حیث مطالب می­توان شرح و توضیح میزان­الحقِ فاندر دانست.

4- کتاب مقالة فی الاسلام به انگلیسی بوده و شخصی به نام هاشم آن را به عربی ترجمه کرده است. این کتاب به وسیله «جمعیة الهدایة» در مصر منتشر شد. مرحوم محمدجواد بلاغی در کتاب پرارزش الهدی الی دین المصطفی پرده از سستی موهومات آن برداشته است (آریان: 161).

5- نام دیگر فرقه کریمخانیه و طرفداران محمدکریم خان کرمانی (1288-1225ق) که به شیخیه کرمانیه معروف­اند.

6- بشاراتی مانند: مزامیر داود نبی: 45 (در بیان بشارات حضرت خاتم­الانبیا و امامت اوصیای دوازده­گانه ایشان است)؛ سفر تکوین: 17/ 20؛ مزامیر: 149 (اشاره به حضرت امیرالمؤمنین و شمشیر او)؛ مزامیر: 72، اشاره به حضرت امام عصر (عج)؛ تثنیه: 33/ 2؛ کتاب حبقوق: 3/ 8-3 و ... .

7- خروج: 20/ 3 و 33/ 20؛ تثنیه: 10/ 17؛ اشعیاء: 43/ 11 و 10، 44/ 8؛  مزامیر: 18/ 31 و 95/ 3؛ دانیال: 4/ 35 و 34؛ هوشع: 13/ 4؛ متی: 4/ 10 و 12/ 17؛ مرقس: 12/ 29؛ لوقا: 18/ 9؛ یوحنّا: 18/ 18 و 17؛ اعمال رسولان: 17/ 25 و 24؛ اول قرنتیان: 8/ 4؛ مکاشفات یوحنّا: باب اول ... .     

8- متی: 3/ 13؛ 4/ 1؛ 7/21؛ 5/24؛ 14/23؛ 20/ 23؛ 10/ 23؛ مرقس: 13/ 32؛ 1/ 35؛ 10/ 6؛ لوقا: 22/ 44؛ یوحنّا: 4/ 34؛ 8/ 29؛ 10/ 39؛ رومیان: 14/ 8؛ اول قرنتیان: 11/ 3 و ... .

9- تثنیه: 21/ 18-15؛ 18/ 15؛ 32/ 2؛ دانیال: 8/ 11 و 12؛ مزامیر: 45 و149؛ اشعیا: 21/ 6و 7و 8؛ 41/ 5-1؛ 42/ 24-9؛ 42/ 21-8؛ دانیال: 8/ 11 و 12؛ 12/ 1؛ زکریا:4 / 12 تا آخر؛ ملاکی: 4/ 1 تا آخر؛ متی:10/ 7؛ مرقس: 22/ 3؛ یوحنّا: 6/ 7-6؛ 1/ 21.

- آدمیت‌، فریدون .(1354ش). امیرکبیر و ایران، تهران: خوارزمی.
2- آریان، قمر .(1369ش). چهره مسیح در ادبیات فارسی، تهران: معین.
3- آرین­پور، یحیی .(1372ش). از صبا تا نیما، تاریخ 150 سال ادب فارسی، تهران: زوار.
4- اعتمادالسلطنه، محمدحسن خان .(بی­تا). المآثر و الآثار، تهران: کتابخانه سنایی.
5- افشار سیستانی، ایرج .(1369ش). نگاهی به آذربایجان غربی، تهران: مؤسسه انتشاراتی و آموزشی نسل دانش.
6- آل­اسحاق خوئینی، علی .(1405ه. ق/ 1364ش). آشنایی با مکتب وحی مسیحیت، قم: انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی،.
7- امین، حسن .( 1409ق). مستدرکات اعیان­الشیعه، بیروت: دارالتعارف.
8- امین، محسن .( 1406ق). اعیان­الشیعه، تحقیق حسن امین، بیروت: دارالتعارف.
9- بامداد، مهدی .( 1384ش). شرح حال رجال ایران در قرن 12و 13و 14، تلخیص ذبیح­الله علی­زاده اشکوری، فردوس، تهران: فردوس.
10- [بی­نا] .(1383ش). از برخورد تا گفتگو (مقالاتی درباره مناسبات اسلام و مسیحیت)، مترجم: حمیدرضا شریعتمداری، تهران: لوح فکر.
11- پاسدرماجیان، هراند .( 1377ش). تاریخ ارمنستان، مترجم: محمد قاضی، بی­جا: زرین.
12- تربیت، محمدعلی .(1378ش). دانشمندان آذربایجان، به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
13- تهرانی، آقابزرگ .( 1408ق). الذریعة الی تصانیف الشیعة، قم: مؤسسه اسماعیلیان.
14- توتونچی صراف، غلامحسین .( 1351ق). ازالة­الوساوس والاوهام عن قدس ساحة­الاسلام، تبریز: حقیقت.
15- توفیقی، حسین .( پاییز1382ش ). «فخرالاسلام»، هفت آسمان، ش 19.
16- ثواقب، جهانبخش .(1379ش). نگرش تاریخی بر رویارویی غرب با اسلام، قم: بوستان کتاب.
17- جعفریان، رسول .(۱۳۸۶ش). رسائل حجابیه:شصت سال تلاش علمی در برابر بدعت کشف حجاب، قم: دلیل ما.
18- جلالی­مقدم، مسعود .(بی­تا). «آسوریان»، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج1.
19- حسینی (متخلص به رومی میاندوآبی)، حسین .(1307ق).  الحق­المبین، تاریخ کتابت و نشر، نسخه خطی فارسی.
20- خیام­پور، عبدالرسول .( 1372ش). فرهنگ سخنوران، تهران: طلایه.
21- دانش تبریزی، نجفعلی .( 1288ق). میزان­الموازین فی امرالدین، اسلامبول: مطبعه عامره، چاپ سنگی.
22- دانش فروز، غلامرضا .(1381ش). تذکره شبگرد (معاریف علم و ادب و هنر آذربایجان از آغاز تا به امروز)، ارومیه، ادیبان.
23- دیباج، اسماعیل .( 1345ش). آثار باستانی و اینیه تاریخی آذربایجان، تهران: انتشارات شورای مرکزی جشن شاهنشاهی ایران.
24- رامیان، محمود، تکش، علاءالدین و تمدن، محمد .(1344ش). بزرگان و سخن سرایان آذربایجان غربی، تهران: مهرآئین.
25- عرب­باغی، حسین .( 1366ق). طریق صواب در نجاست اهل کتاب، تهران: علمی.
26- ____________ .( 1345ق). دلائل قرآنی در رد مقاله همدانی، رضائیه: بی­نا.
27- عقلمند، پرویز، و علی قاسمی .( 1385ش). مشاهیر علمی و فرهنگی آذربایجان غربی، تهران: بی­نا.
28- علوی، سیداحمد .(1373ش). مصقل صفا، مقدمه حامد ناجی اصفهانی، قم: جمال‌الدین میردامادی.
29- فاندر، کارل گوتلیب .( 1813م). میزان­الحق، نسخه مطبوعه لندن.
30- فخرالاسلام، محمدصادق .( 1351ش). انیس­الاعلام فی نصرةالاسلام، تنظیم و پاورقی عبدالرحیم خلخالی، تهران: مرتضوی.
31- ــــــــــــــــــــــ .( بی­تا). بیان­الحق و الصدق­المطلق، تهران: چاپ سنگی.
32- ـــــــــــــــــــــــ .( 1330ق ). خلاصةالکلام فی افتخارالاسلام، به انضمام و مقدمه حاج میرزا ابوالفضل زاهدی قمی، قم: چاپخانه حکمت.
33- ــــــــــــــــــــــ .(بی­تا). رساله وجوب نقاب و حرمت شراب، تهران،مطبعه استاد الماهر میرزا علی­اصغر، 1329ق، چاپ سنگی.
34- ـــــــــــــــــــــ .(1312ق). برهان­المسلمین، بی­جا.
35- فیلد، هنری .( 1342ش). مردم­شناسی ایران، ترجمه عبدالله فریار، تهران: ابن­سینا.
36- کحالّه، عمررضا .( بی­تا). معجم­المؤلفین، بیروت: دار احیاء التراث­العربی.
37- کیرانوی، رحمت الله .( 1413ق). اظهارالحق، بیروت: دارالکتب العلمیه.
38- مجتهد تبریزی، یوسف .( 1336ق). لسان­الحق فی اثبات مظالم­المسیحیین، تبریز: مطبعه اسکندری.
39- مدرس تبریزی، محمدعلی .( 1374ش ). ریحانةالادب، تبریز: خیام.
40- مشار، خان­بابا .( بی­تا). مؤلفین کتب چاپى فارسی و عربی، بی­جا.
41- مشکور، محمدجواد .( 1349ش). نظری به تاریخ آذربایجان و آثار باستانی و جمعیت شناسی آن، تهران: انجمن آثار ملی.
42- منشی­امیر، رابی .(1360ش). تاریخ آشور، تهران: ایلوانا.
43- منصوری، فیروز .( 1387ش). مطالعاتی درباره تاریخ، زبان و فرهنگ آذربایجان، تهران: هزار کرمان.
44- نوایی، عبدالحسین .( 1408ق). ایران و جهان از مغول تا قاجاریه، تهران: مؤسسه نشر هما.
45- واعظی خیابانی تبریزی .(بی­تا).محمدعلی، علمای معاصرین، تهران: کتابفروشی اسلامیه.
46- والد بورگر، آندراس .( 1379ش). مبلغان آلمانی در ایران، ترجمه علی رحمانی و دیگران، تهران: وزارت امور خارجه.
47-Powell, Avirl Ann .( 1993). Muslims and Missionaries in Pre-mutiny India, London studies on asia, Richmond, surrey: corzon press.
48- Waterfild, Robin .( 1973). E Christians in Persia, London, George Allen& Unwin.